صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 عکسی تازه از هفت‌خواهران پروین بخش عمومی

14

در این تصویر که با تلسکوپ 90سانتی‌متری دبلیو.آی.وای.ان در قله‌ی پیک آریزونا گرفته شده، ستارگانِ جوان و داغ خوشه‌ی پروین دیده می‌شوند که نور آن‌ها  را یک سحابی که پشت این خوشه قرار گرفته، بازتابانده است.


این خوشه با عمر نزدیک به 100میلیون سال، میزبان چند ده ستاره‌ی جوان، داغ و آبی‌رنگ است که از آن میان، هفت ستاره با چشم برهنه نیز به‌آسانی دیده‌می‌شوند.

 

 

 


 

 

این خوشه در فرهنگ‌های گوناگون به نام‌های مختلف خوانده می‌شود: پروین (پارسی)، ثریا (عربی)، هفت‌خواهران (یونانی)، سوبارو (ژاپنی)، ... و Pleiades (انگلیسی). این خوشه در صورت‌فلکی گاو واقع شده و شکل آن در نخستین نگاه، به کلید می‌ماند؛ هرچند که پیشینیان آن را به خوشه‌ی انگور تشبیه می‌کردند.

برای دیدنِ این خوشه در این هنگام از سال، می‌توانید پیش از طلوع خورشید به آسمان شرق بنگرید و آن را در ارتفاع بالایی از افق بیابید.

 

 

برگرفته از : خبرآنلاین


شهریور 1391


 

 
دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 10:39  
 نظرات    
 
حسین غفوری 13:10 دوشنبه 17 مهر 1391
0
 حسین غفوری
به به.مرسی.آخ که چقدر دلم واسه آسمون خدا تنگ شده بود.یاد دوران منجمی خودم افتادم .
م افتخاری 15:47 دوشنبه 17 مهر 1391
0
 م افتخاری
چشم "برهنه" یا "غیر مسلح"؟
سپاس
امیر یاشار فیلا 20:19 دوشنبه 17 مهر 1391
1
 امیر یاشار فیلا

درود و سپاس به خاطر اظهار لطف‌تان، آقای مهندس غفوری.
اگر فرصت و تمایل داشته باشید، بسیار مشتاق‌ام که خاطراتِ جناب‌عالی از آن دوران را بشنوم (در واقع، بخوانم).


آقای مهندس افتخاری،
نخست، از شما سپاسگزارم که نوشتار کوتاهِ این روزنوشت را خوانده‌اید؛ و در زمره‌ی آن دسته از همکاران نبوده‌اید که هر اندازه هم می‌کوشیم و روزنوشت‌ها را کوتاه می‌کنیم، باز هم کم‌لطفی می‌کنند و بخش نوشتاریِ روزنوشت‌ها را نادیده می‌گیرند.
پرسشی را هم که مطرح فرموده‌اید، به یاری کردگار، در یکی از سه روز آغازین هفته‌ی آینده با فرستادنِ روزنوشتی پاسخ خواهم گفت.
اما به‌عنوان جستارگشایی آن روزنوشت هم که شده، از شما درخواست می‌کنم پس از خواندنِ چند سطری که در پی می‌آید، به پرسشی که در پایانِ این یادداشت از جناب‌عالی خواهم پرسید، جواب بدهید.
به‌گمانم می‌دانید که یکی از راه‌های گسترش کارآمدی‌های زبان و توسعه‌ی آن برای بیانِ دقیق‌تر مفاهیم ـ به‌ویژه در زمینه‌ی دانش و در نوشتارهای علمی ـ آن است که از به‌کارگیریِ واژه‌ها و اصطلاحاتِ دارای معانی نزدیک به هم به‌جای یکدیگر، پرهیز شود؛ و هر واژه‌ای در معنی و کاربردِ دقیق خودش به کار گرفته شود. این کار، برابر و همانند با اقداماتی‌ست که در دانش‌های دقیق و کمیت‌پذیر، برای بالا بردنِ ضریب دقتِ آزمون‌ها و شیوه‌ها و مشاهده‌ها انجام می‌گیرد.
بر همین اساس و با این نگاه، چون واژه‌ی «مسلح» در اصطلاح‌های «چشم مسلح» و «چشم غیرمسلح» در معنایی غیر از معنای دقیق خودش به کار رفته، و مقصود از آن «تجهیز شده» و «تجهیز نشده» است، درست‌تر آن است که تدقیق و اصلاح شود؛ یعنی به‌جای «چشم مسلح» گفته شود: «چشم تجهیزشده» یا «چشم مجهز»، و به‌جای «چشم غیرمسلح» نیز گفته شود: «چشم تجهیزنشده» یا «چشم نامجهز» یا «چشم غیرمجهز».
اما چون این عبارت‌ها ثقیل و نامصطلح‌اند، و به‌ویژه از آن رو که واژه‌ی پارسی، سرراست و آسان‌فهم «برهنه» را داریم که به‌طور دقیق بر همان مفهوم «تجهیزنشده» دلالت می‌کند، بدیهی‌ست که به‌کارگیری‌اش، نسبت به «غیرمسلح» و «غیرمجهز» برتری و اولویت داشته باشد. چون مفهومی که از آن به ذهن متبادر می‌شود، دقیقاً همسان و همانندِ مفهومی‌ست که برای نمونه از عبارتِ «پای برهنه» (=پای بی پای‌افزار) اراده و به ذهن متبادر می‌شود.
این را هم می‌افزایم که به کار بردنِ اصطلاح «چشم برهنه»، ابتکار من نیست و چند سالی‌ست که در نوشتارهای نجومی و اخترشناختی و در وبگاه‌ها و نشریات تخصصی به کار می‌رود.

اکنون پرسشی که از شما دارم، این است که:
حتا با فرض «مصطلح بودن» و به بهانه‌ی «پیشینه‌ی کاربرد»، اگر مصر باشیم که همان واژه‌ی «مسلح» را در معنای «مجهز» به کار بگیریم، چرا «چشم غیرمسلح»!!؟ و نه «چشم نامسلح»؟
م افتخاری 21:28 دوشنبه 17 مهر 1391
0
 م افتخاری
البته که بنده نه ادعایی در این باب دارم و نه نظر خود را مطلق وفارغ از اشتباه میدانم لیکن
با چشم نامسلح مشکلی ندارم ولی به جای "پای برهنه"، در " سربرهنه" معنی بدون پوشش مستفاد میشود در صورتی که چشم برهنه به همان معنی بدون پوشش و نه بدون تجهیز معنی میدهد
...
نیما محسون 22:49 دوشنبه 17 مهر 1391
0
 نیما محسون
با سپاس و درود فراوان به جناب مهندس امیریاشار فیلا، اینجانب نیز اصطلاح چشم برهنه را تا بحال نشنیده و برخورد نداشته ام ولی در باب مطلب نجوم آنرا پسندیدم و به نظرم از اصطلاح مصطلح "چشم غیر مسلح" بهتر است.از همه اینها که بگذریم حکایت دیدن آسمان به این زیبائی واقعا بی نظیره و شوق وصف ناپذیری به انسان دست می دهد.متشکرم
مائده علیشاهی 23:46 دوشنبه 17 مهر 1391
0
 مائده علیشاهی
لایک
امیر یاشار فیلا 00:06 سه شنبه 18 مهر 1391
0
 امیر یاشار فیلا

این‌گونه نفرمایید آقای مهندس افتخاری؛ از قضا، از ظرافت‌هایی که جناب‌عالی در نوشتن دیدگاه‌هایتان به کار می‌بندید، به‌روشنی پیداست که در زمینه‌ی نگارش و زبان، هم صاحب‌نظرید، هم صاحب‌سبک.
این را کاملاً بی‌تعارف و بی‌اغراق می‌گویم و از آن رو که همواره در این گردهم‌آیی مجازی، گشاینده‌ی باب چنین گفت‌وگوهایی بوده‌اید و هستید، از شما سپاسگزارم.

همان‌گونه که ملاحظه می‌فرمایید، در یادداشتِ پیشین من در این صفحه نیز سخنی مطلق‌نگر درباره‌ی «اشتباه» یا «درست» یا «نادرست» بودنِ چیزی به میان نیامده؛ و استدلالی را که آورده‌ام، با عبارت‌هایی همچون «درست‌تر آن است که...» و «برتری و اولویت داشتن» جمع‌بندی کرده‌ام.

درباره‌ی مقایسه‌ی «چشم‌برهنه» با «پابرهنه» یا «سربرهنه» هم گمان می‌کنم اگر این را بپذیریم که هر پوششی برای هر یک از اندام‌ها و اعضای بدن، مصداقی از «تجهیز» و «افزارمند کردنِ» آن عضو یا اندام است، دوگانگی یا تفاوتی حس نخواهد شد :
همان‌گونه که از «پابرهنه» معنای «بدون پوشش پا» («بدون کفش» یا «بدون جوراب»)، و از «سربرهنه» معنای «بدون پوشش سر» («بدون کلاه» یا «بدون روسری» یا «بدون سربند») برداشت می‌شود، از عبارت «چشم‌برهنه» نیز می‌توان مفهوم «بدون پوشش چشم»: «بدون دوربین» و «بدون تلسکوپ» را استنباط کرد.

همچنین، نکته‌ای که می‌تواند لزوم اصلاح و تدقیق اصطلاح «چشم غیرمسلح» را روشن‌تر نشان بدهد، این است که به‌گواه ‌همه‌ی فرهنگ‌ها و واژه‌نامه‌های زبان پارسی، «تسلیح» و «مسلح کردن» زیرمفهوم و زیرمجموعه‌ای بسیار خاص و کوچک‌مقیاس از مفهوم فراگیر «تجهیز» و «مجهز کردن» و معنای دقیق‌اش، «تجهیز و مجهز کردنِ چیزی یا کسی به جنگ‌افزار و ابزار کارزار» است؛ که از قضا در زمینه‌ی نجوم و اخترشناسی و رصد آسمان، مطلقاً هم‌خوانی و مصداقی ندارد.

پاینده باشید.
امیر یاشار فیلا 00:11 سه شنبه 18 مهر 1391
0
 امیر یاشار فیلا

جناب آقای مهندس محسون، سرور گرامی،
در برابر این همه لطف و مهر جناب‌عالی، چه می‌توانم بگویم یا بکنم، مگر فرود آوردنِ سر تعظیم و سپاس‌داری؟
مهرنوشته‌های دلگرمی‌بخش شما عزیز بزرگوار را صمیمانه ارج می‌نهم.
پیروز و سربلند باشید.
م افتخاری 12:41 سه شنبه 18 مهر 1391
0
 م افتخاری
ضمن سپاس از ابراز لطف شما، به نظر حقیر:
پای‌پوش یا کفش به جهت حفاظت از پا به کار گرفته میشود ولی با آن کاری انجام نمیشود
بر خلاف آچار که یک ابزار برای انجام کاری است
در حالیکه کفش یا لباس به خودی خود کاری را انجام نمیدهند بلکه باعث حفاظت و نگهداری و نگهبانی اندام میشوند .
میشود با پای برهنه در بیابان قدم زد ولی انتظار آزار خار مغیلان را هم باید داشت
(در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور)
از طرفی هر کاری انجام دهی نمیشود یک مهره سفت را باز کرد ویا از دست به جای بیلچه استفاده و زمین را کاوش نمود
به طریق دیگر تلسکوپ ، دوربین ، عینک(البته غیر از نوع آفتابی آن) و از این قبیل ابزار به سبب پوشانیدن چشم ویا محافظت از آن به کار نمیروند بلکه سبب میسر شدن امری میشوند که در فقدان آن ناممکن و یا بسیار سخت است
پس این لوازم، ابزار هستند هرچند که مانعی در برابر جسم چشم ایجاد نمایند
به هر رو اگر از "مسلح" تعبیر و تفسیر آلات جنگی یا دفاعی شود پس " تجهیز " شایسته تر خواهد بود
ولی برهنگی برای حقیر بیشتر حکایت از بی پوششی دارد تا عدم تجهیز یا بی‌تجهیزی


دست آخر و فارغ از این بحث کلامی به گفته آقای مهندس محسون شوق وصف ناپذیر مشاهده عظمت آسمان که گوشه‌ای است از شکوه خلقت و خالق آن و حظ ناشی از درک آن با چشم "دل" لطف دیگری دارد
رضا عبدالهی 20:02 سه شنبه 18 مهر 1391
0
 رضا عبدالهی
ممنون
امیر یاشار فیلا 04:58 چهارشنبه 19 مهر 1391
1
 امیر یاشار فیلا

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم،
ترسم برادران غیورش قبا کنند.

(حافظ والامقام)



به ذهنم افتاده نمایش‌نامه یا داستانی بنویسم و در آن، دو ادب‌دوستِ دست‌به‌قلم از دو نسل گوناگون، برای مثال امیرمهدی حقیقت (مترجم جوانِ آثار جومپا لاهیری) و زنده‌یاد حسین‌قلی مستعان (مترجم نخستین برگردانِ «بی‌نوایان» به پارسی) را رو در روی هم بگذارم، تا به گفت‌وگو و بحث و جدل و اظهار دیدگاه‌هایشان درباره‌ی زبان و نوشتار و ترجمه بپردازند؛ و از هم‌اینک از حرارتِ این بحث و کوشش برای اقناع حریف، به وجد می‌آیم، و البته به هر دوی این دو بزرگوار هم حق می‌دهم که از سخنان و استدلال‌های طرف مقابل قانع نشوند و بر سر سخن و رأی خویش بمانند و پافشاری کنند. این، تا اندازه‌ای طبیعی و برخاسته از روح زمانه و ماهیتِ پویا و دگرشونده‌ی زبان است.


به هر حال، برای آن که این ـ به‌قول آقای مهندس افتخاری ـ «بحث کلامی» بی‌فرجام رها نشود، بی هیچ حرف و سخن تکراری یا اضافه‌ای، در این یادداشت تنها به ذکر یک نکته، نقل معنای چند واژه از «فرهنگ فارسی معین» و آوردنِ نمونه‌هایی از کاربرد واژه‌ی «برهنه» در معنایی غیر از (یا «افزون بر») «بی‌پوشش» در ادبیات پارسی بسنده می‌کنم؛ با این امید که خوانندگانی که حوصله می‌کنند و این «بحث کلامی» را دنبال می‌کنند، بهره و سودی از این پی‌گیریِ خود ببرند.


آ) یک نکته :

حفاظت یا پوشاندنِ سر و پا نیز همچون باز کردنِ یک مهره‌ی سفت یا کندنِ زمین، «کار»ی است که انجام می‌پذیرد و این «نگهداری» و «نگهبانی»، چه به‌لحاظ «فعل» بودن، چه از منظر اهمیت، هیچ کم از کاوش زمین یا باز کردنِ پیچ و مهره ندارد. این را می‌توان از زلزله‌زدگانِ نگون‌بختِ آذربایجان پرسید و تحقیق کرد که تا چه اندازه برای سر و پای تجهیزنشده به کلاه و کفش، «سخت» یا «ناممکن» است که سرمای پاییزی و گزنده‌ی آذربایجان را در چادرهایی که قرار بود «سرپناه موقت» باشند، تاب بیاورند.
افزودنِ کلاه به سر، کفش به پا و تلسکوپ به چشم، هر سه، نمونه‌هایی از افزودن ابزار و آلتی به یکی از اعضا و اندام‌های انسان، و از مصادیق «تجهیز» هستند؛ چه این مقصود را با پوشاندن و نگهداری عملی کنند، چه با افزون کردن و گسترش توانِ محدودِ آن عضو در انجام کاری ویژه.
به همین ترتیب، معکوس و وارونِ عمل «تجهیز»، گرفتنِ آن ابزارها و لوازم از آن اندام‌ها، و رسیدن به سر و پا و چشم «برهنه» است.



ب) معنای چند واژه به نقل از «فرهنگ فارسی معین» :

ـ «سلاح» : آلتی که بدان جنگ کنند؛ آلتِ جنگ؛ ساز جنگ.

ـ «مسلح» : آن که به سلاح جنگی مجهز شده است؛ سلاح‌دار.

ـ «تجهیز» : 1) آماده و مهیا کردن، ساختن، آراستن،. 2) بسیج کردن، بسیجیدن.

ـ «مجهَز» : مهیا، آماده، تجهیزشده.

ـ «افزار» : هرچه بدان کاری انجام دهند؛ آلت، ابزار، وسیله.



پ) نمونه‌هایی از به‌کارگیریِ واژه‌ی «برهنه» در معنایی غیر از (یا «افزون بر») «بی‌پوشش» و «عریان»؛
در نمونه‌های زیر، «برهنه» به‌معنای «بی‌بهره» و «بی‌نصیب» یا «بی‌سازوبرگ» یا «فارغ» و «وارهیده» و «وارسته» یا «خلع‌سلاح‌شده» به کار رفته است :


ـ شیر سیه برهنه ز هر زر و زیوری / سگ را قلاده در گلو و طوق در دم است (خاقانی)

ـ ز اوصاف خود گذشتم وز خود برهنه گشتم / زیرا برهنگان را خورشید زیور آمد (مولوی)

ـ مگذار برهنه‌ام ز لطفت ... (عراقی)

ـ در دیده‌ی سخای تو پوشیده مانده‌ام / زان، پیش تو چو نور دو چشمت برهنه‌ام (سنایی)

ـ بیا درده می احمر که هم بحر است و هم گوهر / برهنه کن به یک ساغر حریف امتحانی را (مولوی)

ـ خنک او را که شد برهنه ز بود / وای آن را که جست سایه‌ی بید (مولوی)

ـ برهنه شو ز حرف و بحر در رو / چو بانگ بحر دان گفتار از این سو (مولوی)

ـ سوی مردن کس به‌رغبت کی رود؟ / پیش اژدرها برهنه کی شود؟ (مولوی)

ـ جانت برهنه است و تو این تار و پود / بر تن تاریک همی‌برتنی (ناصرخسرو)







باقی بقایتان.



م افتخاری 11:58 چهارشنبه 19 مهر 1391
0
 م افتخاری
با سپاس از توضیحات جنابعالی
نزدیکترین مورد را بیت یکی به آخر مانده یافتم که باز خود جای تامل دارد که تعبیر ما همان بی سلاح است نه بی پوشش
البته شاهد آوردن از شعر را با توجه به اینکه در آن از استعاره و عنصر خیال و ... استفاده میشود را نمیدانم میشود به عنوان رای محکم در مواردی اینچنین را تا چه حد قبول کرد (این ناشی از کمی دانش حقیر در ادبیات است ... سوئ‌تعبیر نگردد جمله پرسشی است برای فهم بیشتر خودم)
قیاس شیرین متقدمان و معاصران برایم جالب بود ولی من که بهره‌ای از علم ادبیات ندارم ، نفهمیدم کدامم ؟معاصر یا ...

خوش و تندرست باشید
احد آمالی 00:28 پنجشنبه 20 مهر 1391
1
 احد آمالی
اگر جسارت نباشد بنده با این چشم برهنه مخالفم چون برهنه بودن در مورد سر یا پا یا سایر اعضا بدن که پوشیده می شوند معنی پیدا میکند. و لی چشم عضوی نیست که پوشیده گردد، پس برهنه بودنش بی معناست. . .
امیر یاشار فیلا 12:22 پنجشنبه 20 مهر 1391
0
 امیر یاشار فیلا

ـ معرفی یک وبگاه نجومی سودمند :

نشانی زیر به انجمن نجوم «هفت آسمان» پژوهش‌سرای صدرای شهرستان بروجن تعلق دارد :

http://anjoman-haftaseman.blogfa.com

در صفحه‌ی زیر از همان وبلاگ نیز سیاهه‌ای از اجرامی که در یک شب صاف و به‌دور از نور شهر، با چشم برهنه می‌توان دید، در دسترس دوستداران است :

http://anjoman-haftaseman.blogfa.com/post-20.aspx
محمد ذوالفقاری 15:44 یکشنبه 23 مهر 1391
1
 محمد ذوالفقاری
سپاس
امیر یاشار فیلا 02:06 چهارشنبه 3 آبان 1391
1
 امیر یاشار فیلا

استاد افتخاری،
نوشتاری که در نخستین کامنتِ خود در این صفحه وعده داده بودم، از آغاز همین هفته (شنبه، 29 مهر) در نشانی زیر در دسترس است.
امیدوارم فرصتِ خواندن‌اش را داشته باشید.


http://filaa.iiiwe.com/how_can_unique_wealth_qablbrdasht_and_efficient
م افتخاری 11:12 چهارشنبه 3 آبان 1391
0
 م افتخاری
سپاس آقای مهندس فیلا

توضیح:
هرچند جنابعالی به بنده لطف بسیار دارید ولی بنده حقیر هنوز به درجه استادی نائل نشده‌ و حداکثر دانشجوئئ جزئ هستم.