صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 دوازده سال گذشت بخش عمومی

18
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)



روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.

 

روزی که کم‌ترین سرود

بوسه است

 

و هر انسان

برای هر انسان

برادری‌ست.

 

روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند

قفل

افسانه‌یی‌ست

و قلب

برای زندگی بس است.

 

روزی که معنای هر سخن دوست‌داشتن است

تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.

 

روزی که آهنگِ هر حرف، زندگی‌ست

تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُست‌وجوی قافیه نبرم.

 

روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست

تا کم‌ترین سرود، بوسه باشد.

 

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی

و مهربانی با زیبایی یکسان شود.

 

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم...

 

 

و من آن روز را انتظار می‌کشم

حتا روزی

که دیگر

نباشم.

 




 







 

 

از دوم مرداد 1379، روزی که «الف. بامداد» (احمد شاملو) خاموشی گزید، دوازده سال می‌گذرد.

یادش گرامی ...

 

 

 


 

 

«در، چیز نابه‌کاری‌ست...من بارها درباره‌ی آن فکر کرده‌ام.

فقط به احتمال و بیش‌تر از آن با یقین به وجود در است که آدم گرد منطقه‌ی محصوری می‌گردد... اگر پای «در» در میان نبود، دیوارها به‌خوبی می‌توانستند معنی «بن‌بست» (یا به عبارت دیگر، «منع») را به‌طور کامل برای خود محفوظ بدارند و تا ابد بر سر این معنا بایستند. و باز در این صورت، هر دیوار می‌توانست به‌طور قاطع یک یقین منفی باشد و در برابر آن، هر عابری یکسره تکلیف خود را بداند...

ازاین گذشته، در یک انگل تمام‌عیار است.

شخصیت او فقط به شخصیت دیوار وابسته است و معذلک می‌باید در این نکته تردید کرد. زیرا اگرچه وجود «در» را تنها «دیوار» است که توجیه می‌کند، با وجود در، شخصیتِ دیوار ـ همچنان که گفتم ـ دیگر آن برش و قاطعیت محض را نمی‌تواند داشته باشد. و با این همه، اگر دیوار وجود نمی‌داشت، در تمام عالم چیزی بی‌مصرف‌تر و مضحک­تر از یک «در» پیدا نمی‌شد...

چه چیز از دری که می‌کوشد مستقلاً و جدا از دیوار شخصیتی برای خود قائل شود، خنده‌آورتر است؟

و با این وجود، دری که به دیواری استوار نشده باشد، همیشه این استعداد شگرف را دارد که تفکری را در آدمی برانگیزد...

من دیوارها را از درها «منطقی‌تر» می‌یابم و معتقدم که درها امید احمقانه‌ای بیش نیستند: اگر باز باشند، خاصیتِ دیوار را منتفی می‌کنند و اگر بسته باشند، خاصیتِ خود را...»

 

ـ از کتاب «درها و دیوار بزرگ چین»، دربردارنده‌ی نوشته‌هایی کوتاه از زنده‌یاد احمد شاملو.

فایل PDF این کتاب که پیش‌تر از سوی پایگاه‌های اینترنتی گوناگون (از جمله irpdf.com) انتشار یافته است، به‌پیوستِ این نوشتار در دسترس دوستداران است.

 


 

 


سه شنبه 3 مرداد 1391 ساعت 10:52  
 نظرات    
 
مجید صابر 21:32 سه شنبه 3 مرداد 1391
0
 مجید صابر
یادش گرامی ، همچنین ممنون عزیز برای یادآوری
محمد مهدی مدرس نیا 23:36 سه شنبه 3 مرداد 1391
0
 محمد مهدی مدرس نیا
بسیار عالی
واقعا به دل نشست
بسیار ممنون
یادش گرامی.....
محسن نیک 09:15 چهارشنبه 4 مرداد 1391
0
 محسن نیک
ممنون مهندس عزیز از یادآوری
آیدا شیرانی 14:42 چهارشنبه 4 مرداد 1391
0
 آیدا شیرانی
خیلی خیلی ممنون
واقعا یادآوری بجا و خوبی بود
اگه یه فایل صوتی از صدای ایشون رو هم میذاشتین دیگه نور علی نور میشد
م افتخاری 14:49 چهارشنبه 4 مرداد 1391
0
 م افتخاری
سپاس
کورش نیکزاد 19:32 چهارشنبه 4 مرداد 1391
0
 کورش نیکزاد
مرسی مهندس جان
این ثابت قدم بودن و متفاوت بودنت خیلی به دل میشینه
دمت گرم
امیر یاشار فیلا 02:23 پنجشنبه 5 مرداد 1391
2
 امیر یاشار فیلا

«...
من برگ را سرودی کردم
سرسبزتر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پُرنبض‌تر ز انسان

من عشق را سرودی کردم
پُرطبل‌تر ز مرگ
...»



سپاس از همه‌ی دوستان و سروران
که لطف‌شان را بی‌دریغ نثارم می‌کنند.
مائده علیشاهی 14:22 پنجشنبه 5 مرداد 1391
0
 مائده علیشاهی
بینهایت ممنون آقای مهندس...
زنده و پاینده باشید
رسول صمد نژاد 17:54 سه شنبه 17 مرداد 1391
0
 رسول صمد نژاد
یادش گرامی
امیر یاشار فیلا 09:52 آدینه 3 مرداد 1393
1
 امیر یاشار فیلا

دیروز ، دوم مرداد 1393، چهاردهمین سالگرد از تکاپو ایستادنِ قلم زنده‌یاد احمد شاملو بود؛
هرچند که شعرش و آموزه‌های انسانی‌اش همچنان زنده، پویا و اندیشه‌پرور است.

یادش گرامی ...

چهارده سال از درگذشتش گذشت