صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 «رویاهای پاییزی» ، آلبومی دربردارنده‌ی دوازده موزیک بی‌کلام آرامش‌بخش (2013) بخش عمومی

14

مهری دیگر گذشت و از پاییز امسال تنها آبان و آذرش مانده ... از شما همراهان و همکاران ارجمندم دعوت می‌کنم در این دو ماه مانده از پاییز 1392 گاهی خودتان را به حس‌وحال‌های شاعرانه، و گوش‌تان را به موسیقی‌هایی همانند آلبوم «رویاهای پاییزی» (Autumn Daydreams) بسپارید.
این آلبوم موسیقی را آهنگ‌ساز اهل کالیفرنیا، آقای دیوید هانتسینگر (David Huntsinger) ساخته، که یکی از پیانیست‌های چیره‌دستِ گونه‌ی NewAge است.

این آهنگ‌های بی‌کلام روح‌نواز و دلنشین، که در آن‌ها ساز اصلی پیانو است و در کنار آن ویولون به زیبایی فضایی آرامش‌بخش و روح‌افزا را برای شنونده می‌سازد، به تازگی و در روز ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۳ به صورت رسمی منتشر شده‌اند.


به پیوست، قطعات این آلبوم به‌صورت تک‌تک، در دست‌رس دوست‌داران است. در نشانی زیر که به‌عنوان "منبع" ذکر شده، می‌توان این آلبوم را به‌صورتِ یک فایل فشرده‌ی یکپارچه نیز دریافت کرد.

منبع : وبگاه «سانگ‌سرا» ـ SONGSARA.NET






این هم شعر زیبای «باغ من»، سروده‌ی زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث،
که به تعبیری شاید نغزترین توصیفِ شاعرانه‌ی فصل پاییز در زبان پارسی باشد :





آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش.
باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش.

ساز او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست
ور جز اینش جامه‌ای باید،
بافته بس شعله‌‌ی زر تار و پودش باد.

گو بروید یا نروید هرچه در هرجا که خواهد یا نمی‌خواهد،
باغبان و رهگذاری نیست.
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست.

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی‌تابد،
ور به رویش برگِ لبخندی نمی‌روید؛
باغ بی‌برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه‌های سربه‌گردون‌سایِ اینک خفته در تابوتِ پست خاک می‌گوید.

باغ بی‌برگی
خنده‌اش خونی‌ست اشک‌آمیز.
در آن
جاودان بر اسبِ یال‌افشانِ زردش می‌چمد
پادشاه فصل‌ها، پاییز.

چهارشنبه 1 آبان 1392 ساعت 09:38  
 نظرات    
 
شیدا منوچهری 23:14 چهارشنبه 1 آبان 1392
0
 شیدا منوچهری
ممنون آقای مهندس
آهنگ های خیلی دلنشینی بودند
امیر یاشار فیلا 13:17 پنجشنبه 2 آبان 1392
0
 امیر یاشار فیلا

خوش‌حالم که پسندیده‌اید خانم مهندس منوچهری.
اوقات‌تان دلپذیر.
جلال بهرامی 16:15 پنجشنبه 2 آبان 1392
0
 جلال بهرامی
تشکر عالی بودن
امیر یاشار فیلا 00:31 آدینه 3 آبان 1392
0
 امیر یاشار فیلا

لطف دارید جناب بهرامی عزیز.
چه خوب که دوست داشتید.
نیما محسون 23:21 شنبه 11 آبان 1392
0
 نیما محسون
مهرٍ آبان و آذر، ستودنی است.هدیه ارزشمندی بود.ممنونم مهندس فیلای عزیز
امیر یاشار فیلا 01:52 یکشنبه 12 آبان 1392
0
 امیر یاشار فیلا

خیز تا رختِ دل براندازیم / وز پی نیکویی سر اندازیم

با حریفان درد مهره‌ی «مهر» / بر بساط قلندر اندازیم

مردم دیده را سپند کنیم / پیش روی بر «آذر» اندازیم

تا کی از غصه‌های بدگویان / قصه‌ها پیش داور اندازیم

شرح این حال پیش «دوست» کنیم / سنگِ فتنه به لشکر اندازیم

(خاقانی)

پیشکش به «دوست» نادیده و پرمهر
و استاد بزرگ‌منش، آقای مهندس محسون.
امیر یاشار فیلا 16:05 پنجشنبه 10 بهمن 1392
0
 امیر یاشار فیلا

«پرسیدم: "آقای گلپا چی بزنم؟" گفت: "هر چی دوست داری بزن". گفتم: "سه‌گاه خوبه؟" گفت "خیلی عالیه". دوباره پرسیدم: "از چه نتی بزنم؟" گلپا با غرور خاصی پاسخ داد: "از هرجا دوست داری بزن". به‌هرحال هر خواننده محدوده‌ی صدایی خاصی دارد و معمولاً خوانندگان جای صدا‌یشان را به نوازنده می‌گویند؛ اما گلپا دست من را باز گذاشت. من هم با شیطنتِ جوانی که در آن سن داشتم، "چپ‌کوک" برای ایشان زدم که جای صدای خانم‌هاست و اجرایش برای یک خواننده‌ی مرد تقریباً ناممکن است. ته دلم هم با همان شیطنت خاص جوانی منتظر بودم ببینم گلپا چه می‌کند؟ گلپا زمزمه‌ای زیر لب کرد و بعد با ابتکار بسیار جالبی شروع به خواندنِ مثنویِ مخالفِ سه‌گاه کرد که دقیقاً جای صدای خواننده‌ی مرد قرار می‌گرفت؛ و این شعر بهادر یگانه را اجرا کرد: خدایی کن‌ ای مه گناهم ببخش / در آغوش هستی پناهم ببخش / به عشقم نگیری، به مرگم سپار / به اشکم نبخشی، به آهم ببخش / به موی سپیدم نظر کن به مهر / پس آنگه به بخت سیاهم ببخش. به‌قدری این آواز در منِ نوجوان اثر کرد که جادو شدم و از شیطنتی هم که کرده بودم، پشیمان شدم ...»

(بخشی از خاطره‌ای که میلاد کیایی، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ی سنتور
در روزنامه‌ی «شرق» دیروز، نهم بهمن 92 نوشته است.)


امروز، دهم بهمن 1392، هشتادمین سالگرد زادروز استاد اکبر گلپایگانی («گلپا») است؛
استاد ِ نام‌دار و بی‌همتایی که چیرگی و کاربلدی ِ شگفت‌آورش در آواز ایرانی، باعث شد مردم از همان سال‌های میان‌سالی‌اش، او را «حنجره‌طلایی» بخوانند.

یزدان را هزاران بار سپاس، که در آغاز هشتادویکمین سال زندگی، استاد گلپا همچنان ـ بنام‌ایزد ـ تندرست و چالاک و سرحال و تردماغ هستند و به گفته‌ی خودشان، سرگرم انتقال آموخته‌ها و آزموده‌هایشان به چند شاگرد مستعدند؛ گویی آن‌گونه که خودشان در ترانه‌ی «موی سپید» خوانده‌اند، «عشق پادرمیانی کرده»، تا ایشان «احساس جوانی» کنند.

برای این استاد یگانه و دوست‌داشتنی، تندرستی و طول عمر آرزو می‌کنیم و به ایشان بابت همه‌ی خاطره‌های غنی و شیرینی که برای چند نسل از ایرانیان برجای گذاشته‌اند، سپاس می‌گوییم.
استاد! تولدتان مبارک!

روزنامه‌ی «شرق» در شماره‌ی دیروزش (نهم بهمن 92) گفت‌وگویی را که در یکی از واپسین روزهای پاییز امسال با استاد انجام داده، به بهانه‌ی سالگرد زادروز ایشان به چاپ رسانده است؛ که دوست‌داران می‌توانند در این نشانی این گفت‌وگوی خواندنی را بخوانند :

گفت‌وگوی استاد گلپا با روزنامه‌ی «شرق»

پیشنهاد می‌کنم حتماً این دو خاطره‌ی نوشتاری را هم که در همان روزنامه منتشر شده، بخوانید:

خاطره‌ای از میلاد کیایی درباره‌ی استاد گلپایگانی

خاطره‌ای از منصور نریمان درباره‌ی استاد گلپایگانی