صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 کاروان‌سرای مهیار + عکس و ویدئو بخش معماری

12


پیشکش به دوست و همکار نازنین و نادیده‌ام، آقای مهندس رضا مهیاری.



کاروان‌سرای مهیار در دوره‌ی صفوی ساخته شده است و در شهرستان شهرضا، بخش مرکزی، روستای مهیار واقع شده، و در تاریخ 20 خرداد 1321 خورشیدی با شماره‌ی 354 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این کاروان‌سرا بنایی چهارایوانی به شکل مستطیل، به اندازه‌ی بیرونی 5/82 در 89 متر است. حیاط کاروان‌سرا نیز مستطیل‌شکل و اندازه ی آن 70/38 در 30/48 متر است. اتاق‌های گرداگرد کاروان‌سرا با اندازه‌هایی برابر (4 در 5 متر) ساخته شده‌اند.


تاریخ ساخت آن در بالای سردر نوشته شده است: 907 ـ 930 هجری قمری. این کاروان‌سرا به احتمال فراوان در زمان شاه اسماعیل صفوی ساخته شده است. اهمیت دیگر این کاروان‌سرا به خاطر بناهای متعددی مانند آسیاب، نانوایی، قهوه‌خانه و بازار آن است که روی‌هم یک شهرکِ کوچک میان‌راهی را شکل داده‌اند.


جهان‌گردان اروپایی بسیاری از کاروان‌سرای مهیار دیدار کرده‌اند و در سفرنامه‌های خود از آن سخن به میان آورده‌اند؛ که از میان آن‌ها شاردن، بردن، دیولافوا، موریر و فلاندن را می‌توان نام برد. از فلاندن طرح‌های جالبی نیز از این کاروان‌سرا به جا مانده است.



این کاروان‌سرا ارزشی دوچندان دارد، زیرا وضعیتِ کنونی آن که به‌نسبت سالم است، این امکان را فراهم می‌آورد که از روی آن، دیگر بناهای آن دوره را دسته‌بندی کنیم. گستردگی آن و وجود بازاری در کنارش نیز کاملاً توجیه‌پذیرند. چرا که کاروان‌سرای مهیار در فاصله‌ی نزدیک به 50کیلومتریِ شهر اصفهان قرار گرفته، و این مسافتی است که برای گرد آمدنِ کاروانیان به‌هنگام رهسپار شدن به مسافرت، بسیار مناسب به نظر می‌رسد.


در این‌جا راهیانِ سفر می‌توانسته‌اند توشه‌ی خود را تکمیل کنند و کاستی‌های وسایل مسافرت را جبران کنند. به همین سبب در کنار این روستا، روستایی دیگر قرار دارد که به همین منظور پدید آمده، و امروز ویرانه‌های آن در کنار بازارش دیده می‌شود. بازار یادشده به‌گونه‌ای جالب با سردر کاروانسرا ارتباط پیدا می‌کرد و بر عظمت سردر می‌افزود .در درون بازار رواق‌هایی ساخته شده بود که در بخش پشتی آن، دکان‌ها قرار داشتند که از سویی به دکان نانوایی و یک قهوه‌خانه، و از سوی دیگر به مسجد منتهی می‌شدند.




در این مسجد حوض و فواره نیز داشته، و در کنار محراب پله‌ای نیز برای رساندنِ اذان‌گو به بالای ساختمان وجود داشته است. این کاروان‌سرا حمام نداشته، اما یک گرمابه‌ی همگانی در بیرون از کاروان‌سرا از سوی ساکنان بومی ساخته شده بود.


سردر کاروان‌سرا در پس‌رفتگی وسیعی نسبت به حصار بنا ساخته شده، و از این جهت با سردر مسجدشاه اصفهان که در تاریخ 1026 ساخته شده بود، همانندی دارد. در ورودیِ کاروان‌سرا از سادگی ویژه‌ای برخوردار است و تاق‌نماها و نوارهایی که آن را محدود می‌کنند، از سنگِ تراشیده ساخته شده‌اند. شماری مقرنس‌کاریِ تزیینی نیز در سه طبقه بخش بالای سردر را آراسته است. سنگ‌نبشته و کتیبه‌ی پیش‌گفته، در بالای همین مقرنس‌ها کار گذاشته شده است.


در دو سوی سردر کاروان‌سرا، دو تاقچه به‌طور مایل ساخته شده‌اندکه این تاقچه‌ها در میان تاق‌نماهای متعدد دیگری قرار گرفته‌اند که برخی از آن‌ها به اتاق‌های مسافران و شماری دیگر به اصطبل‌ها راه دارند. در نمای این سردر، آرایه‌هایی از کاشی تراشیده نیز دیده می‌شده که بخش عمده‌ی آن از میان رفته است و تنها دو خانه شامل تزییناتی به شکل صلیب شکسته هنوز بر جای است.










در دو سوی در ورودیِ کالسکه‌رو، چهار در به چهار اتاق راه می‌برد، که اتاق‌های نگهبانانِ کاروان‌سرا و مهتران اصطبل‌ها بوده‌اند؛ و در برابرشان سکویی قرار داشته و از آن‌جا با پلکانی به بالاخانه‌ها راه می‌یافتند.


در چهار سوی حیاط پهناور مرکزی (38 متر و 70 سانتی‌متر در 48 متر و 30 سانتی‌متر) ایوان‌های کوچکی در جلوی اتاق‌های مسافران قرار گرفته و ایوان‌های اصلی که در میان ایوان کوچک قرار گرفته‌اند و از آن‌ها بزرگ‌ترند، از دو سو با تاق‌نماهایی محصور می‌شوند. در این تاق‌نماها با آجرهای تراشیده، زینت‌ها و آرایه‌های ویژه‌ای پدید آورده‌اند. عمق همه‌ی اتاق‌ها با هم برابر است و درون‌شان یازده تاقچه و یک بخاری دیواری هست. هر ایوان نیز یک بخاری دیواری دارد. کفِ اتاق‌ها و ایوان‌ها با آجر پوشیده و فرش شده است.


آستانه‌ی اصطبل‌ها در دو سوی نمای حیاط قرار گرفته است. تاق این آستانه‌ها از تاق ایوان‌ها کوچک‌تر است و چشم‌اندازی بی‌تناسب پدید آورده است؛ ولی عرض و طول‌شان با رفت‌وآمد مورد نیاز هماهنگی دارد. نظارت بر چهارپایان نیز از اتاقی که برای کاروان‌داران ساخته شده و در آن به روی اصطبل باز می‌شود تأمین می‌شده است.



در سال‌های اخیر این کاروان‌سرا به ندامتگاه تبدیل شده بود و اکنون این اثر تاریخی بر اثر عوامل طبیعی در حال ویران شدن است. حاج سیاح که ضمن سفر خود در ماه شعبان ۱۲۹۴ هجری‌قمری ( ۱۲۵۶ خورشیدی) در این کاروان‌سرا اقامت کرده است، در خاطرات خود درباره‌ی این مجموعه‌ی جامع از کاروان‌سرا و بازار چنین نوشته است:

«این کاروان‌سرا بسیار خوب و محکم از سنگ و آجر بنا شده و از زمان صفویه تا حال با این که تعمیری ندیده، پابرجا و محکم است؛ ولکن در اطراف آن آبادی نیست، لوازم مسافرین را دکاکینی که در دالان دارد، مهیا می‌کنند. چیز عجیبی در این کاروان‌سرا و سراهای دیگر شاه‌عباسی و موقوفه در ایران معمول است، که همین کافی‌ست یک عاقل که از اوضاع ایران باخبر بوده، بداند که فلاح این دولت و ملت در این عصر ترقی محیرالعقول بشر، محال است و کمال تأسف را دارم که ناچارم این نحو چیزها را یادداشت کنم.

این منزلگاه ها که سلاطین و بزرگان خیرخواه و مملکت‌پرور، با خرج و زحمت‌های زیاد در صحراهای بایر ساخته و یادگار گذاشته‌اند، هر کس از مفت‌خواران و دنیاپرستان از اهل دیوان یا ارباب عمایم می‌خواهد از دولت، مواجب و وظیفه برده، بدون زحمت و بلا جهت مبلغ‌ها به دست آورده، به عیش و نوش پردازد. چون از مالیات و رشوه و سایر عناوین که حد و حصر ندارد و برای مفت‌خواران معین شده، یک دینار به چیزی خرج نمی‌شود که به کار دولت و ملت بیاید و جوانان را مفت‌خوار و بی‌کار بار آورده، و این شخص دندان تیز کرده تا صاحب مواجب شود. به او می‌گویند: «محل نیست»، می‌گوید: «فلان کاروان‌سرای وقف در فلان محل هست، اجاره دادنِ آن را بر من مقرر کنید.» پس یک باب، دو باب یا زیاد یا کم، به اسم او می نویسند سالیانه مثلاً جاره سیصد و چهارصد و پانصد تومان مواجب فلان آقا می‌شود.



او هم می‌آید از شرار قسی‌القلب پیدا کرده، سیصد تومان را هزار تومان اجاره می‌دهد و این اجاره معنی‌اش این است که احدی جز آن اجاره‌کنندگان حق ندارند به واردین چیزی بفروشند و واردین اگر مایحتاج با خود همراه داشته باشند، باز مجبورند خریداری کنند یا قیمت را بدون خریداری بدهند. پس قیمت هر چیز را یکی بر ده می‌فروشند و کسی قدرت ندارد نخرد و منحصر است و جای دیگری برای منزل نیست. به این نحو مردم را در فشار گرفته، دخل کرده، به آن اجاره‌دهنده هم آن‌چه مقرر داشته‌اند، می‌دهند.


اگر در جایی کاروان‌سرایی باشد که از طرف دولت مواجب کسی مقرر نشده باشد، حاکم یا نایب‌الحکومه‌ی محل اجاره می‌دهد، پولش را خود می‌برد. فی‌الواقع این نحو مستأجرین از قطاع‌الطریق [راهزنان] هستند و این نحو اقدامات به این موقوفات نیست ... به هر حال، من به کاروان‌سرادار و آن دالانیان گفتم: «این چه رفتار و انصاف است؟» گفتند: «چه کنیم؟ از ما هزارتومان یا بیش‌تر می‌گیرند. از کجا دربیاوریم و به ایشان بدهیم و خود هم معیشت کنیم؟» باری، هرچه می‌بینم، تأسف زیادتر می‌شود...»





با تماشای این ویدئو نیز می‌تواند این بازدید مجازی از کاروان‌سرای مهیار را تکمیل کنید:
http://negahmedia.ir/media/show_video/36859

چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 09:32  
 نظرات    
 
نیما محسون 21:31 پنجشنبه 14 آذر 1392
0
 نیما محسون
با سپاس از زحمات مهندس فیلا
رضا مهیاری 00:18 آدینه 15 آذر 1392
1
 رضا مهیاری
فیلای عزیزم سلام. واقعا نمیدونم چی بگم. یکی از معدود روزنوشتهایی بود که به شدت باعث غافلگیری من شد. متاسفانه مدت مدیدی از این کاروانسرا بعنوان زندان استفاده شد و خسارتهای جبران ناپذیری بهش وارد شده. بی نهایت سپاسگزارم.
ضمنا من از طرف مادری تابع روستای امین آباد هستم که بعد از شهرضا واقع شده. در واقع آخرین روستای استان اصفهان در مرز استان فارس. کاروانسرای زیبای امین آباد که بازسازی هم شده رو برای دیدن توصیه میکنم.
مطلب کیانی زاد 12:24 آدینه 15 آذر 1392
1
 مطلب کیانی زاد
جناب فیلا متشکرم .
امیر یاشار فیلا 19:14 آدینه 15 آذر 1392
3
 امیر یاشار فیلا

بدین تحفه شه را شوم حق‌شناس / اگر شه پذیرد، پذیـرم سپاس

(حکیم نظامی گنجوی)
پیمان شبستانی 01:33 یکشنبه 17 آذر 1392
0
 پیمان شبستانی
تشکر بابت این روزنوشت زیبا
م افتخاری 08:58 یکشنبه 17 آذر 1392
0
 م افتخاری
سپاس
مطلب کیانی زاد 21:17 دوشنبه 18 آذر 1392
0
 مطلب کیانی زاد
مهیاری جان شاه هم که شدی !!!

حالا کی باید بیایم سرنگونت کنیم قربان !!!
رضا مهیاری 08:30 سه شنبه 19 آذر 1392
1
 رضا مهیاری
شاه کامل که نشدم "شه" شدم. حالا حتماباید سرنگون کنید؟
امیر یاشار فیلا 15:05 سه شنبه 19 آذر 1392
4
 امیر یاشار فیلا

از همه‌ی دوستان عزیز بابت ابراز لطف‌شان سپاسگزارم.


آقای کیانی‌زاد، پیشنهاد می‌کنم با توجه به این که نام آقای مهندس مهیاری عزیزمان "رضا" است
و ایشان حالا دیگر "رضاشاه" یا "شه‌رضا" هستند، به‌جای سرنگون کردن تحویل‌شان بدهیم به انگلیس‌ها
تا تبعیدشان کنند به جزیره‌ی موریس.
بعد هم مدام خودمان را لعنت کنیم که چرا قدرشان را ندانستیم!

;-)
رضا مهیاری 18:55 سه شنبه 19 آذر 1392
1
 رضا مهیاری
فقط میتونم زل بزنم و لاغیر
امیر یاشار فیلا 11:25 چهارشنبه 20 آذر 1392
3
 امیر یاشار فیلا

«با نگاهت این روزا
داری منو چوب می‌زنی
بزن ، بزن ...»

:-)


شما زل زدن‌تان هم رحمت است آقا رضای نازنین.
زنده باشید.
مطلب کیانی زاد 16:10 چهارشنبه 20 آذر 1392
1
 مطلب کیانی زاد
هر شاهی بالاخره باید یه روز سرنگون بشه !
فرقی نمی کنه به چه اسمی باشه !


جناب فیلا کاملا موافقم !

دیو چو بیرون رود !!!!
رضا مهیاری 08:09 پنجشنبه 21 آذر 1392
1
 رضا مهیاری
یعنی همتون زنگ آخر دم در وایسید
امیر یاشار فیلا 12:16 آدینه 22 آذر 1392
2
 امیر یاشار فیلا

چو شه بشنید قول انجمن را / به "زنگِ آخر" آلـود او سخن را


(مصراع نخست از حکیم نظامی)

;-)
م افتخاری 09:10 سه شنبه 26 آذر 1392
0
 م افتخاری
تصور کنم دیگر زمان گفتمان "ظریف" و رفتارهای "لطیف" شده باشد
لذا همگی صلوات ...