چهارشنبهی هفتهی گذشته (هژدهم آذر 1394 / نهم دسامبر 2015) مهندس عبدالحمید اشراق، معمار نامآور ایرانی دیده از جهان فروبست. او دانشآموختهی دانشسرای عالی هنرهای زیبای پاریس و از نخستین پایهگذاران و دبیرکل «مؤسسهی معماران ایران» بود. از کارهای ارزندهی آن زندهیاد، پایهگذاری و سردبیریِ دو مجلهی معتبر در زمینهی معماری، یکی به زبان پارسی و دیگری («هنر و معماری») دوزبانه: پارسی ـ فرانسوی را میتوان نام برد. او همچنین نخستین بنیاد ایرانی کارتوگرافی را پایه گذاشت و ۱۵ جلد کتاب دربردارندهی نقشههای شهرهای ایران را به پارسی و انگلیسی منتشر کرد. زندهیاد مهندس اشراق ریاست سه انجمن فرهنگی را نیز بر عهده داشت و از سال ۲۰۰۱ عضو هیأتامنای دانشنامهی ایرانیکا بود؛ و دریغ و صد افسوس که با اینهمه خدمات علمی و فرهنگی، خبر درگذشتش، در سکوت و بیاعتناییِ تقریباً همهی خبرگزاریهای بزرگِ کشورش، تنها در چند وبگاه و رسانهی تخصصی بازتاب یافت.
اکنون و هفت روز پس از درگذشتِ آن مهندس/هنرمند فرهیخته، یادنوشتِ دکتر محمود دهقانی (یکی از دوستانِ زندهیاد مهندس عبدالحمید اشراق) را بخوانید و با کنشهای ارزشمند آن متخصص نامدار بیشتر آشنا شوید:
■ به بهانهی درگذشتِ خادم جهانیِ فرهنگ ایران
مهندس عبدالحمید اشراق، خادم جهانی فرهنگ ایران که تا واپسین دم عمر دست از تلاش در راه هنر زادبوم خود بر نداشت، در پاریس چشم از جهان فرو بست. این فرهیختهی بلندآوازه در گسترهی هنر و معماری، نه تنها در ایران، بلکه در جوامع دانشگاهی سراسر جهان شناختهشده بود. مهندس اشراق بیش از سه دهه در ایران و پس از آن سی سال در اروپا در محافل فرهنگی و هنری برونِ مرز با تلاش و گردهمآوردنِ هنرمندانِ بلندآوازهی ایرانی و غیرایرانی، شعلهی جاویدان فرهنگ ایران را آنگونه که شایستهی ستایش است، در انجمنها و در میان استادانِ هنریِ دانشگاههای برون مرز برافروخته نگاه داشت. روزگاری که در بلندگوهای دشمنان با سمپاشیهای ضدایرانی و ناوکهای زهرآلود، فرهنگ ملی ایران را نشانه میگرفتند، مهندس اشراق با سخنرانیها و تلاش علمی و فرهنگی در دانشکدهها و نمایشگاههای هنری در اروپا و دیگر کشورها، هدف دشمنان را نقشبرآب میکرد و چهرهی زیبای فرهنگ و هنر زادبومی خود را برجسته به نمایش میگذاشت. این هنرمند بزرگ خستگیناپذیر ایرانی که روزگاری سردبیر مجلههای «موزیک ایران» و مجلهی دوزبانهی فرانسوی ـ پارسی «هنر و معماری» در ایران بود، در اروپا نیز پایهگذار انجمنهای هنری و فرهنگی شد و دستهها و گروههای هنری را در پیوند و ارتباطِ تنگاتنگ با هنرمندان و دلسوزانِ فرهنگیِ درونِ ایران قرار میداد. وجود این هنرمند آزاده که سالها در دانشگاه های ایران درس داد، پل سترگ تبادل فرهنگی میان هنرمندان خارجی و ایرانیان برون مرز با هنرمندان درون ایران بود.
مهندس اشراق پیش از انقلاب و در روزگاری که معماری ایران نیاز مبرم به یک رسانه داشت، با چاپخش مجلهای در گسترهی معماری و با راهاندازیِ نخستین بنگاه «کارتوگرافی» در کشور، پانزده جلد نقشهی شهرهای ایران را به دو زبان پارسی و انگلیسی آبرومندانه چاپ و پخش کرد. همراه با بلندآوازگانی همچون شادروانان، مهندس فروغی، مهندس پیرنیا و شادروان مهندس هوشنگ سیحون، به شایستگی توانستند به معماری ایرانی سر و رویی ارزشمند بدهند. شادروان مهندس اشراق که زبان فرانسه را خوب آموخته بود، پس از آن که سالها در زمینهی موسیقی ایران کار کرد و در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران آن رشته را فراگرفت، برای پی گرفتن تحصیل بهعنوان دانشجوی برگزیده به پاریس رفت و در رشتهی معماری دانشآموختهی دانشکدهی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) شد.
در بازگشت به ایران، توشهی راه او پایاننامهای بود که در زمینهی شهرسازی و دربارهی زبالههای پاریس نگاشته بود. در روزگاری که شادروان مهندس هوشنگ سیحون در سال ۱۳۳٤ ریاست دانشکدهی هنرهای زیبای تهران را بر عهده داشت، از مهندس اشراق جویای پایاننامه شد تا در کتابخانهی دانشکده، دانشجویان بتوانند از آن بهره بجویند؛ و از آن رو که پایاننامهی مهندس اشراق بسیار ارزشمند بود، رونوشتِ آن را به شهردار و انجمنهای دستاندرکار امور شهرها دادند و پایاننامه توانست خدمت شایانی باشد برای پیشبرد بهسازی در گسترهی شهر تهران.
مهندس سیحون از آن رو که مهندس اشراق را ـ که سرشار از نیرو و اندیشهی ژرف در امور شهرسازی بود ـ بهخوبی میشناخت، با او به گرمی سخن گفت و چندی نگذشت که مهندس اشراق انجمن آرشیتکتهای ایران را که در سالهای دههی بیست پایهریزی شده و در نیمهی راه از کار و کنش بازمانده بود، با گردهمآوردنِ معماران و دستاندرکاران، پُرجنبوجوش کرد: دستهای از نیروهای جوانِ دانشآموخته از دانشکده، در کنار شادروان فروغی، بدیع، فرمانفرماییان و شادروان سیحون انجمن را از نو به راه انداختند و آن انجمن تا سرآغاز انقلاب بهمن ۱۳۵٧ به کار خود ادامه داد.
کار ارزشمند و اندیشمندانهی مهندس اشراق در جامعهی سنتی ایران که از دیرباز تا سالهای نخستِ روزگار قاجار حتا در بیشتر موارد شالوده و پی ساختمانها از طرحی یکنواخت پیروی میکرد، دگرگون کردنِ روال پیشین و گردهمآوردنِ مهندسان و معماران بود. با سمینارها و سخنرانیها و برقراریِ رابطهی هنر معماری که همچنان برای بسیاری ناشناخته بود، آن را به میان مردم کوچه و بازار بردند و مقولهی معماری در اندیشهی عامهی مردم در جامعه جا باز کرد.
به همت وی، نه تنها معماری ایران دارای نشریهای آبرومند در حد و اندازهی اروپا شده بود، بلکه در شصتویک سال پیش در مجلهی «موزیک ایران» نیز بحث «ربع پرده» را به میان آورد، که مورد پسند و پیشواز هنرمندان قرار گرفت و از آن میان با پاسخ استاد ابوالحسن صبا در مجله بحث ای علمی داغی دربارهی موسیقی ایرانی درگرفت. در همان مجله همچنین با نوشتاری از سعدی حسنی بحث گستردهای در زمینهی موسیقی سنتی به راه افتاد؛ چرا که نوشته بود: « موسیقیدانهای ما فاصلهی "ربع پرده" را که در موسیقی ایرانی وجود دارد، به عنوان یک سنت دیرینه و مهم تلقی کردهاند و با وجود موانعی که در پیشرفت موسیقی ایجاد شده حاضر نیستند آن را حذف کنند.»
این فرهیختهی ایرانی مقالههای بسیاری در زمینههای معماری و موسیقی در ماهنامهی «روزگار نو» به سردبیری شادروان اسماعیل پوروالی که در دولت ملی دکتر محمد مصدق معاون رییس تبلیغات دولت او بود، در فرانسه به چاپ رساند و بحث «ربع پرده»ی موسیقی را پس از چند دهه دوباره در «روزگار نو» پی گرفت، که نسخهای از ماهنامهی «روزگار نو» هر ماه به کتابخانهی ملی دانشگاه تهران برای بهرهگیریِ استادان و دانشجویان فرستاده میشد.
همزمان با چاپ مقالههای مهندس اشراق در زمینهی موسیقی ایران، در کنگرهای که به دست پروفسور شوماخر، رییس مرکز مطالعات موسیقی دانشگاه کلن آلمان گشایش یافت و سخنرانانِ سرشناس ایرانی و اندیشمندان غیر ایرانی شرکت داشتند، دربارهی موسیقی ایرانی و بهویژه «ربع پرده» بحثی دامنهدار به میان آمد.
مهندس اشراق در پیشبرد دانشنامهی «ایرانیکا» که با همت پروفسور احسان یارشاطر و با پشتیبانی دانشگاه کلمبیا به زبان انگلیسی و به قلم متخصصان برجسته در زمینهی فرهنگ و تاریخ ایران به چاپ میرسد نیز با تلاش شبانهروزی خود سهیم بود. این دانشنامه سرچشمهی بزرگی برای دانستنیهای گسترده دربارهی فرهنگ و پیشینه و تمدن ایران و کشورها و نواحی دیگری که به یکی از زبانهای ایرانی سخن میگویند، به چاپ میرسد. با ابتکار فرهنگی و پشتیبانیهای او، انجمنهای دوستدارانِ دانشنامهی ایرانیکا نه تنها در فرانسه و برخی از شهرهای اروپا، بلکه در استرالیا نیز پایهگزاری شدهاند، تا در جوامع دانشگاهی کشورها آتشدانِ فرهنگ ایرانی جاودانه روشن بماند و نسخههای دانشنامه در دسترس دانشجویان و استادان قرار بگیرد.
در برگزاری نمایشگاههایی که از سوی کتابخانههای دولتی فرانسه و موزههای اروپایی برگزار میشد، از مهندس اشراق به عنوانِ پژوهندهی تاریخ معاصر و رییس انجمن آرشیتکتهای ایرانی در فرانسه و مسئول انجمن فرهنگ ایران در پاریس دعوت شده و در رابطه با فرهنگ باستانی و ملی ایران با ایشان مشورت میشد. مهندس اشراق شناخت ژرفی از تبادل فرهنگی ایران با اروپا، بهویژه ایران با فرانسه داشت؛ چرا که پیشینهی فرانسه در گردآوری آثار هنری شرق از سالهای ۱۶٧۵ میلادی برابر با ۱٠٨۶ هجری، در روزگار فرمانروایی شاه سلیمان صفوی آغاز شده است. در آن روزگار، کتابخانهی لویی چهاردهم به فرمان پادشاه فرانسه نزدیک به ۱۳۳ نسخه از آثار ایران را خریداری کرد و گردآوری آثار هنری ایران و ابتکار آن در سفرهای «ژان شاردنِ» طلافروش و جهانگرد فرانسوی که سالها در اصفهان زیست و به زبان پارسی تسلط داشت، انجام گرفته بود.
شادروان مهندس اشراق در سراسر زندگی پربار خود لحظهای از فرهنگ و هنر ایران غافل نماند و همیشه در حال پژوهش، برپایی سمینار، سخنرانی و برگزاری نمایشگاه بود. این نگهبانِ دلسوز فرهنگ ایران که ۲۳ ژانویهی سال ۱٩۳۱ در شیراز چشم به جهان گشوده بود، ٨٤ سال مجال زندگی یافت و در ٩ دسامبر ۲٠۱۵ در پاریس، تختگاه فرانسه، چشم از جهان فرو بست. یاد این شمع فروخفته گرامی باذ.
ـ توضیح: نگارنده برای آماده کردنِ این نوشته، از یاداشتهایی که در حین گفتوگوهای تلفنی با شادروان مهندس اشراق به روی کاغذ میآورد، و نامههایی که از ایشان دریافت میکرد و همچنین مجلههای «روزگار نو» و «رهآورد» استفاده کرده است.
برگرفته از :
ewazstar.com ویرایش و آمادهسازی :
امیریاشار فیلا ـ پیشنهاد تکمیلی :
■
گفتوگو با مهندس عبدالحمید اشراق دربارهی مجلههای «هنر و معماری»، «موزیک ایران» و «آرشیتکت»■
معرفی زندهیاد مهندس عبدالحمید اشراق در وبگاه بنیاد تاریخ شفاهی معماری و شهرسازی اندیشهی معاصر