دست نگه دارید !
فوروارد
کردنِ سریع و بدون بررسیِ ایمیلهای دریافتی، میتواند باعث اشاعهی اطلاعاتِ
غلط و جا افتادنِ باورهای نادرست باشد.
شاید شما هم جزو کسانی باشید که طی دو یا سه هفتهی اخیر، ایمیلی با این عنوان و مضمون دریافت کردهاند: "سوتی عجیب در طرح پنجاه تومنی".
اگر چنین باشد، حتماً این مقایسهی تصویری را هم دیدهاید:
ن نخستین بار که این ایمیل را دریافت کردم، با پیشینهی ذهنی که از بازارگرمیها و جنجالآفرینیهای دروغینِ گردانندگانِ شماری از نشریات زرد و گروههای سرگرمیِ فارسیزبان برای جلب مخاطبان عام داشتم، آن را ترفندی فتوشاپی در راستای همان جنجالآفرینیهای کاذب ارزیابی کردم و اهمیتی به آن ندادم؛
بهویژه از آن رو که به نظرم میرسید بسیار بعید است در نقش کردنِ یکی از مشهورترین بناهای نمادین کشور چنین خطای فاحشی رخ داده باشد. اما هنگامی که سه،چهار بار دیگر آن را از منابع گوناگون (حتا از دو تن از دوستانِ مهندسم) دریافت کردم، با خود گفتم: این بار گویا موضوع به آن سادگی که در آغاز میپنداشتم، نیست؛ بهتر است تهوتوی قضیه را دربیاورم تا درستی یا نادرستیاش آشکار شود.
در نخستین گام، به هزار مکافات یک اسکناس پنجاه تومانی (که این روزها از کمیابترین اوراق بهادار ! به شمار میآید) پیدا کردم و پس از اطمینان یافتن از این که با تصویرِ ایمیلشده فرقی ندارد، به وبسایت دانشگاه تهران (www.ut.ac.ir)
مراجعه کردم تا قابلاعتمادترین عکسِ سردر را در آنجا ببینم و با تصویر روی اسکناس مقایسه کنم؛ و در کمال شگفتی در اسلایدشوی صفحهی نخستِ وبسایت که تصاویری از دانشکدهها، سالنهای مطالعه، کتابخانهها و دیگر فضاهای دانشگاه را نشان میداد، این عکس را دیدم که با آرم و نشان رسمی دانشگاه تهران در پایینش، ظاهراً جای تردیدی باقی نمیگذاشت:
شاید اگر در همین نقطه بررسی را پایانیافته میدانستم، من نیز اکنون در زمرهی کسانی بودم که سرخوشانه ایمیلِ پیشگفته را برای صدر تا ذیلِ فهرست تماسهایشان میفرستند و خوشحالاند که سوژهی جالبی برای ارسال به دوستان و همکارانشان یافتهاند.
اما اندیشیدم که درست نیست آگاهیهایم از یکی از مشهورترین بناهای نمادین کشورم تا این اندازه کم و محدود به فقط یک نام از طراحش (زندهیاد کورش فرزامی) باشد. از این رو، جستجویم را اندکی بیشتر ادامه دادم و افزون بر جستوجو در گوگل و ویکیپدیا، رد این ایمیل را در صفحاتِ همان گروههای سرگرمیِ اینترنتی هم گرفتم تا ببینم مشاهدهکنندگانِ مطلب چه واکنشها و دیدگاههایی در این باره داشتهاند. جالب بود که شمار قابلتوجهی از بینندگانِ این مطلب، با عباراتی
همچون:
"................................"
،
"همهچیمون به هم میاد" ،
"خاکوچوک! فقط همین یه قلمو کم داشتیم" ،
"عجب! چطور تا حالا متوجه نشده بودم!؟"
و...
به این مقایسهی تصویری واکنش نشان داده بودند.
تعداد انگشتشماری اما کمی بیشتر دقت به خرج داده بودند و نوشته بودند:
"نه بابا، اشتباه نشده. طرح روی اسکناس، سردر رو از زاویهی داخل دانشگاه نشون
میده"
که باز به خاطر برخورداری از رگههایی از اندیشه و استدلال، اندکی مایهی دلگرمی بود.
بههرحال، کمی جستوجو و بررسیِ بیشتر و دیدنِ عکسهایی مانند عکسهای زیر کافی بود تا نادرستی مضمونِ ایمیلِ یادشده را آشکار کند و نشان دهد که چگونه بازتابِ تنها بخشی از واقعیت، میتواند به یک نتیجهگیریِ خلافواقع بینجامد:
مسأله حل شد : هم طرحِ روی اسکناس و هم عکسِ مورد مقایسه، فقط بخشی از این بنای نمادین را نشان میدهند؛ آن هم نه بخشی یکسان و همانند را.
امید است از این پس طراحی اسکناسها و دیگر اسناد پرتیراژ، به کسانی سپرده شود که بر پایهی سلیقهی شخصی خودشان، نقشِ بناهای یادمانی (یا هر آیتم دیگری با این اندازه از اهمیت) را نصفه و نیمه طراحی نکنند، تا برای دروغپردازی بهانه به دست هیاهوسالارانِ نشریات زرد و سایتهای مبتذل نیفتد.
همچنین امیدوارم همهی ما از این پس، از ارسالِ سریع (Fast
Forwarding) و بدون بررسیِ آیتمها و ایمیلهای دریافتیِ بهظاهر جالب، بپرهیزیم.
در پایان، چکیدهای از اطلاعاتی را که در خلال پرداختن به موضوع این روزنوشت دربارهی بنای سردر دانشگاه تهران به دست آوردم، برای اعضای گرامی شبکهی تخصصی
iiiwe
هم نقل میکنم؛ با این توضیح که پیشتر در این زمینه، تنها یک مطلب (خبر برگزاری مجلس بزرگداشت زندهیاد مهندس فرزامی) در این سایت درج شده است.
سردر دانشگاه تهران،
در سالهای ۱۳۴۵-۱۳۴۶ خورشیدی بر پایهی طرحی از کوروش فرزامی،
یکی از دانشجویان
دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران ساخته شد.
او در سال ۱۳۴۳ در مسابقهای که به دستور رییس وقت دانشگاه برای طراحی این سردر برگزار شده بود، شرکت کرد و طرح او بهعنوان طرح برتر برگزیده شد. محاسب این طرح، سیمون سرکیسیان بود و ساخت آن را شرکتی ایرانی به نام «شرکت آرمه» به پایان برد.
بر پایهی آخرین صورتوضعیتی که از شرکت «آرمه» بر جای مانده، هزینهی اجرای طرح،
24هزار
و
500
تومان بوده است.
سردر دانشگاه تهران اکنون به نمادی از چهرهی آکادمیک ایران و فضای فرهنگیِ شهر تهران تبدیل شده است. دربارهی
نمادشناسی این سردر، دو دیدگاه وجود دارد:
طرح، الهامگرفته از تصویر خیالیِ بالهای یک (یا دو) پرنده است که نماد علم و دانشاند، بهعنوان ابزار صعود و اوجگیری در آسمانِ شناخت.
طرح، تداعیکنندهی کتابی باز و نماد دانشاندوزی و اندیشهورزیِ پیوسته و مستمر
است.
این اثر که با شمارهی 2445 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، در سال ۱۳۸۸ برای نخستین بار شسته شد.
گفتنیست، اگرچه تاریخ ساخت سردر سال های
46 - 45
دانسته شده، اما تا سال
1348
هیچ سندی در خصوص آن در آرشیو دانشگاه مشاهده نشده است. نخستین بار در نشریهی شماره 2 «هنر معماری» (تیر، مرداد، شهریور 1348) عکسهایی از سردر دانشگاه تهران به چاپ رسید و در زیر آن نام طراح و محاسب آن آورده شد.
از دیگر کارهای زندهیاد مهندس کورش فرزامی، ساخت مرکز صدا و سیمای شهرهای سنندج و مهاباد،
شهرک مسکونی دانشگاه تهران،
مجموعهی صنعتی صدا و سیما،
بیمارستان تهرانکلینیک،
کارخانهی زامیاد،
غرفهی ایران در نمایشگاه بینالمللی اوزاکای ژاپن و غرفهی فرانسه در نمایشگاه بینالمللی تهران را میتوان برشمرد. او در روزهای آغازینِ مردادماه سال 1389 خورشیدی در 73سالگی چشم از جهان فروبست.