صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 بیا بگشای در ، بگشای ، دل‌تنگم ... بخش عمومی

12

«من نه سبک‌شناس هستم، نه ناقد ... من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خود برداشت داشته‌ام ... شاید کوشیده باشم از خراسانِ دیروز به مازندرانِ امروز برسم ...» (زنده‌یاد مهدی اخوان ثالث)

دوشنبه، چهارم شهریور، بیست‌وسومین سالگرد خاموشیِ شاعر «زمستان»، مهدی احوان ثالث است.
به یادش، پرآوازه‌ترین شعرش را بار دیگر می‌خوانیم :


زمستان


سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن‌چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم
منم من، سنگِ تیپاخورده‌ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بی‌رنگِ بی‌رنگم
بیا بگشای در، بگشای، دل‌تنگم

حریفا ! میزبانا ! میهمانِ سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می‌گویی که بی‌گه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخیِ بعد از سحرگه نیست
حریفا ! گوش سرما برده‌ست این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمتِ نه‌توی مرگ‌اندود، پنهان است
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
هوا دل‌گیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست‌ها پنهان
نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین
درختان اسکلت‌های بلورآجین
زمین دل‌مرده، سقفِ آسمان کوتاه
غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است


دی‌ماه 1334 خورشیدی

src="http://www.mehdiakhavansales.com/wp-content/uploads/2012/10/410064_xpOEtgst.jpg">

دوشنبه 4 شهریور 1392 ساعت 10:09  
 نظرات    
 
جلال بهرامی 20:29 دوشنبه 4 شهریور 1392
1
 جلال بهرامی
فوق العاده بود تشکر.....
محمد مهدی مدرس نیا 08:53 سه شنبه 5 شهریور 1392
0
 محمد مهدی مدرس نیا
بسیار دلنشین
تشکر
ایرج شاهسون 12:40 سه شنبه 5 شهریور 1392
0
 ایرج شاهسون
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم

تو را ای کهن پیر جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم

تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم

تو را ای کهن زادبوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم

هنروار اندیشه ات رخشد و من
هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم

اگر قول افسانه، یا متن تاریخ
وگر نقد و نقل سیر دوست دارم

اگر خامه تیشه است و خط نقر در سنگ
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم

وگر ضبط دفتر ز مشکین مرکب
نئین خامه، یا کلک پر دوست دارم

گمانهای تو چون یقین می ستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم

به جان، پاک پیغمبر باستانت
که پیریست روشن نگر دوست دارم

سه نیکش بهین رهنمای جهانست
مفیدی چنین مختصر دوست دارم

همه کشتزارانت، از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم

کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم

شهیدان جانباز و فرزانه ات را
که بودند فخر بشر دوست دارم

به لطف نسیم سحر روحشان را
چنانچون ز آهن جگر دوست دارم

هم افکار پرشورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم

هم آثارشان را، چه پند و چه پیغام
و گر چند سطری خبر دوست دارم

من آن جاودان یاد مردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم

همه شاعران تو و آثارشان را
به پاکی نسیم سحر دوست دارم

ز فردوسی، آن کاخ افسانه کافراخت
در آفاق فخر و ظفر دوست دارم

ز خیام، خشم و خروشی که جاوید
کند در دل و جان اثر دوست دارم

ز عطار، آن سوز و سودای پر درد
که انگیزد از جان شرر دوست دارم

وز آن شیفته شمس، شور و شراری
که جان را کند شعله ور دوست دارم

ز سعدی و از حافظ و از نظامی
همه شور و شعر و سمر دوست دارم

خوشا رشت و گرگان و مازندرانت
که شان همچو بحر خزر دوست دارم

خوشا حوزه شرب کارون و اهواز
که شیرین ترینش از شکر دوست دارم

فری آذرآبادگان بزرگت
من آن پیشگام خطر دوست دارم

صفاهان نصف جهان تو را من
فزونتر ز نصف دگر دوست دارم

خوشا خطه نخبه زای خراسان
ز جان و دل آن پهنه ور دوست دارم

زهی شهر شیراز جنت ترازت
من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم

بر و بوم کرد و بلوچ تو را چون
درخت نجابت ثمر دوست دارم

خوشا طرف کرمان و مرز جنوبت
که شان خشک و تر، بحر و بر دوست دارم

من افغان همریشه مان را که باغیست
به چنگ بتر از تتر دوست دارم

کهن سُغد و خوارزم را با کویرش
که شان باخت دوده ی قجر دوست دارم

عراق و خلیج تو را چون ورازورد
که دیوار چین راست در، دوست دارم

هم ارّان و قفقاز دیرینه مان را
چو پوری سرای پدر دوست دارم

چو دیروز افسانه، فردای رویات
به جان این یک و آن دگر دوست دارم

هم افسانه ات را، که خوشتر ز طفلان
برویاندم بال و پر، دوست دارم

هم آفاق رویایی ات را که جاوید
در آفاق رویا سفر دوست دارم

چو رویا و افسانه، دیروز و فردات
به جای خود این هر دو سر دوست دارم

تو در اوج بودی، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم

دگرباره برشو به اوج معانی
که ت این تازه رنگ و صور دوست دارم

نه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن را
برای تو، ای بوم و بر دوست دارم

جهان تا جهان است، پیروز باشی
برومند و بیدار و بهروز باشی


شادروان مهدی اخوان ثالث
یادش حقیقتا گرامی
ممنون از شما
مائده علیشاهی 13:44 سه شنبه 5 شهریور 1392
0
 مائده علیشاهی
روحش شاد....و ممنون از شما
نیما محسون 18:51 سه شنبه 5 شهریور 1392
0
 نیما محسون
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
م افتخاری 13:15 چهارشنبه 6 شهریور 1392
1
 م افتخاری
... نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟