صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 «کاخ بلند» برای بچه‌های ایران بخش عمومی

17

آقا ! خانم ! آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که فرزند شما چه برتریِ بزرگی نسبت به بچه‌های جاهای دیگر این کره‌ی خاکی دارد؟ بله ! او پارسی‌زبان است و این بخت را دارد که می‌تواند شعرهای نغز پارسی و به‌ویژه «شاهنامه‌ی فردوسی» را به همان زبانی که سروده شده‌اند، بخواند. اما آیا شما تاکنون برای آشنا کردنِ فرزندتان با این اثر حماسی سترگ، کاری کرده‌اید؟ آیا بذر علاقه به این ادبیاتِ فـاخر را در این کشتزار حاصل‌خیز
کاشته‌اید؟


 

 

 

کتاب نـُه‌جلدی «قصه‌های شاهنامه» را که آتوسا صالحی آن را که برای رده‌ی سنی «کودک و نوجوان» نوشته است، می‌توان یکی از نمونه‌های خوبِ بازنویسی روایت‌گونه به سبک امروزی دانست. این را استقبال مخاطبان و بازچاپ‌های چندباره‌ی این کتاب نشان می‌دهد.

آتوسا صالحی در پاسخ به این پرسش که چرا به بازنویسی شاهنامه، آن هم به نثر، دست یازیده است، می‌گوید: «علاقه‌ای که به شاهنامه دارم، یکی از انگیزه‌های اصلی این کار به شمار می‌رود و از طرفی، به نظر من شاهنامه هویت ملی ماست؛ که هرچه بیش‌تر آن را بشناسیم، بیشتر به خودمان نزدیک می‌شویم، و مخاطبانِ آن می‌توانند الگوپذیریِ مناسب‌تری داشته باشند. از سویی دیگر، شاهنامه مجموعه‌ی کاملی‌ست که همه چیز را در خود دارد و
بزرگ‌ترین اثر ماندگاری‌ست که همه‌ی ارزش‌های انسانی مانند پهلوانی، تراژدی، عشق و... را در کنار هم دارد؛ و گذشته از همه‌ی این‌ها، یکی از آثار مهم و دراماتیک به شمار می‌رود که به‌عنوان میراث ماندگار باید به آن توجه شود.»

 


صالحی می‌افزاید: «شاهنامه‌ی فردوسی دایرةالمعارف و دانش‌نامه‌ی فرهنگ‌ها محسوب می‌شود، و نباید به‌سادگی از کنار آن گذشت. بهره بردن و استفاده از شاهنامه، نیاز به توجه و نگاه عمیق دارد. البته باید این را هم بگویم که نگاه من، صرفاً نگاه بازنویسی نبوده، و کوشیده‌ام با نگاه امروزی به موضوعات نگاه کنم و حتا از نگاه شخصیت‌های فرعی به موضوع بپردازم. برای مثال، در داستان ضحاک، آشپزهای او، «ارمایل» و «کرمایل» داستان را
روایت می‌کنند. در واقع، تلاش کرده‌ام از دید روان‌شناسانه روی شخصیت‌ها کار کنم تا بتوانم آن‌ها را از نگاه مطلق‌گرای سیاه و سپید خارج کنم و به یک نگاه خاکستری برسم. مثلاً سعی کردم خودم را جای ضحاک بگذارم؛ شاید به این ترتیب به ضحاک هم در آن شرایط حق بدهیم. همچنین، مسأله‌ی زبان هم برایم مهم بود و تلاش کردم واژه‌های عربی به کار نبرم نکنم. از طرفی، زبان شاهنامه زبانی قدیمی بود که باید آن را امروزی می‌کردم، البته با حفظ فضای حماسی و انتقال آن به مخاطب. بنابراین، برای به دست آوردنِ این زبان، فراوان کار کردم.»

 

گفتنی‌ست سه جلدِ نخستِ این مجموعه، دیپلم افتخار و لوح زرین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برای پدیدآورنده‌اش (آتوسا صالحی) به ارمغان آورد، و مجموعه‌ی دوم نیز برگزیده‌ی نشریه‌ی «سلام بچه‌ها» شد؛ و «شورای کتاب کودک» هم از آن تقدیر کرد و آن را در لیست کتاب‌های شورا قرار داد. همچنین، «آکادمی ملی المپیک» هم با اهدای لوح سپاس، از پدیدآورنده قدردانی کرد.

این مجموعه‌کتاب در 9 جلد به اهتمام «نشر افق» با این نام‌ها منتشر شده است:

 

 

1ـ ضحاک، بنده‌ی ابلیس


«ضحاک، بنده‌ی ابلیس»، نخستین جلد از مجموعه‌ی «قصه‌های شاهنامه» و داستان دو برادر است به نام‌های «ارمایل» و «کرمایل»، که همچون همه‌ی مردم ایران از حکومت ظالمانه‌ی ضحاک در رنج و خشم‌اند و در صدد هستند راهی برای مبارزه با ضحاکِ ماردوش پیدا کنند.

ضحاک پادشاهی تازی‌ست که شیطان بر شانه‌هایش بوسه زده و جای بوسه‌ی شیطان دو مار روییده، و خوراک مارها هر روز مغز دو جوانِ ایرانی‌ست. همه‌ی جوانان در بندند و در نوبتِ مرگ به سر می‌برند. «ارمایل» به برادر پیشنهاد می‌کند تا آشپزی بیاموزند و به آشپزخانه‌ی ضحاک نفوذ کنند و روزی یکی از دو جوانِ ایرانی
قربانی را فراری دهند و مغز جوان دیگر را با مغز گوسفند مخلوط کنند تا خوراک مارها شود.

آن‌ها چنین می کنند، اما این کار برای «کرمایل» بسیار سخت است و فشار عاطفی زیادی دارد. رنج‌های درونی «کرمایل»، بی‌تابی‌هایش، تردیدها و برخوردهایش با برادر، به همراه ماجرای مبارزه‌ی فریدون، کاوه‌ی آهنگر و مردم ایران در ساختاری امروزی، یک بازنویسی خلاق از داستان ضحاکِ شاهنامه را پیش روی خواننده‌ی کودک و نوجوان می‌گذارد. در پایانِ کتاب نیز معرفی‌نامه‌ی تصویریِ شخصیت‌های داستان آورده شده، که برای مخاطبانِ
کم‌سن‌وسالش می‌تواند سودمند و جذاب باشد.
.

 

2ـ فرزند سیمرغ


سام، پهلوان ایرانی، آرزوی فرزند دارد. خداوند پس از سال‌ها پسری به او می‌دهد با موهایی سپید همچون پیرمردان. مردم آن زمان، موی سپید برای نوزاد را بد و بی‌آبرویی می‌دانند؛ و سام هم همچون فریدون از خود می‌پرسد با کودکی چنین چه کنم؟ او را نگه‌دارم یا بر قله‌ی کوه رها کنم؟

«فرزند سیمرغ» بازنویسی خلاقانه و نوآورانه‌ای از داستان تولد، عشق و ازدواج زال سپیدموی ـ پدر رستم ـ است. داستان از زبان سام، پدر زال روایت می‌شود، تا خواننده حال و موقعیتِ این پهلوانِ باستانی را در جایگاهِ یک پدر در لحظات حساس زندگی حس کند. داستان با نگاره‌ها و تصاویری همراه است که روح تاریخی ایرانی دارند. در پایانِ کتاب هم یک صفحه شجره‌نامه‌ی تصویری از شخصیت‌ها، یاریگر و راهنمایی خوب برای مخاطبان کم‌سن‌وسالِ
کتاب است. ابیاتی از شاهنامه نیز به فراخور تصاویر در کنار آن‌ها آورده شده، تا یاد آور منبع اصلی کتاب باشد.

 

3ـ اسفندیار رویین‌تن



 
«اسفندیار رویین‌تن» سومین جلد از «قصه‌های شاهنامه» است و در آن، آتوسا صالحی مبارزه‌ی طولانی اسفندیار، فرزند گشتاسب (پادشاه ایران) با تورانیان و تلاش او برای به بند کشیدن رستم را از زبان فرزندش، بهمن روایت می‌کند.

هفت‌خوانی که اسفندیار در این داستان برای رسیدن به رویین‌دژ، مقر پادشاهی ارجاسب پشت سر می‌گذارد، یادآور هفت‌خوانی‌ست که رستم برای نجات کی‌کاووس می‌پیماید و در پایانِ داستان، خواننده با آزمون دشوار دیگری روبه‌رو می‌شود؛ انتخابی میان رسیدن به تاج و تختِ پادشاهی، و نگه داشتن حرمتِ آزادگی پهلوانی همچون رستم و به جای آوردنِ راه و رسم جوانمردی.

داستان اسفندیار یکی از سرگذشت‌های غم‌انگیز شاهنامه است و به‌خوبی وضعیت و انتخابِ دشوار پیش روی این پهلوان را به تصویر می‌کشد. خواننده در این کتاب با انتخابی اخلاقی روبه‌رو می‌شود که به بهای زندگی فرد برگزیده‌ای همچون اسفندیار تمام می‌شود و خود را در لحظاتِ سختِ تصمیم‌گیری و مبارزه، با او همراه می‌یابد.

این داستان هم مانند دیگر کتاب‌های مجموعه، تصویرسازی و نگارگریِ خوبی دارد و به‌ویژه می‌تواند برای قصه‌گویی‌های فردی یا گروهی نیز گزینه‌ای شایان باشد.

 

4ـ فرود و جریره


در مجموعه‌ی دومِ «قصه‌های شاهنامه» (جلدهای ۴, ۵و 6) نویسنده کوشیده است قصه‌های مربوط به زنان را در شاهنامه برگزیند و بازگو نماید. چهارمین جلد، داستان «فرود و جریره» است که داستان زندگی «جریره»، همسر سیاوش و تنها پسرش، «فرود» را روایت می‌کند.

 

5ـ بیژن و منیژه


این کتاب، پنجمین جلد از مجموعه‌ی «قصه‌های شاهنامه» است که داستان زندگی منیژه، دختر افراسیاب، و بیژن، پهلوان نام‌آور ایران را روایت می‌کند.

 

بهرام و گردیه


این کتاب، ششمین جلد از مجموعه‌ی «قصه‌های شاهنامه» است که داستان زندگی «گردیه» و «بهرام چوبین»، برادر استخوانی و سیاه‌چرده‌اش را روایت می‌کند.

 

گردآفرید


در بخشی از جلد هفتمِ کتاب می‌خوانیم: گردآفرید سر نیزه‌اش را در مشت می‌فشارد، در برابر سپاه توران می‌ایستد و چون فولاد سخت می‌شود که: «سردارتان کیست؟ او که "هجیر" را به بند کشیده، کیست؟ بگو به میدان بیاید که می‌خواهم امشب مرگ او و ننگ تورانیان را در دژ سپید جشن بگیرم.» جوان لب به دندان می‌گزد: «می‌بینم که دیگربار، گوری با پای خود به جنگ شیر آمده است. پس بدان سواری که در برابر خود می‌بینی، سهراب، سردار توران‌زمین است...

 

8ـ رستم و سهراب





«رستم و سهراب» هشتمین جلد از مجموعه‌ی «قصه‌های شاهنامه» است و نویسنده در آن کوشیده است که این داستان آشنا را از دریچه‌ای نو به مخاطب عرضه نماید.

در این کتاب سهراب خواننده را همراه با خود واردِ ماجرا می‌کند و او را در جست‌وجوی خود برای یافتن پدر شریک و همراه می‌سازد؛ و با پیش رفتن داستان، مخاطب از خویش می‌پرسد: به راستی نشان فرزندی چیست؟ مهره ای بر بازو!؟... و نشانه‌های فرزندی را از نگاه رستم در سهراب می‌کاود.

داستان «رستم و سهراب» قصه‌ی همیشگی فراموش کردن و نادیدنِ ماست و از این رو مواجهه با چنین واقعه‌ای برای همه‌کس می‌تواند سودمند و آموزنده باشد.

کتاب «رستم و سهراب» در زمره‌ی تازه‌ترین بخش‌های این مجموعه است و نوشتار آن نسبت به جلدهای پیشین مانند «ضحاک، بنده ابلیس»، «فرزند سیمرغ» و... تغییراتی کرده است، که آن را به مراتب گرم‌تر و پربارتر نموده است. در تصاویر و نگاره‌های کتاب نیز پیشرفت و بهبودِ شایانی دیده می‌شود و نیلوفر میرمحمدی کار بهتر و پخته‌تری ارائه داده است.

 

سیاوش


نهمین بخش از مجموعه‌ی «قصه‌های شاهنامه» کتاب «سیاوش» است که مانند کتاب «رستم و سهراب» از قسمت‌های تازه‌ی مجموعه به شمار می‌آید و نوشتار و نگاره‌ها و تصاویر بهتری نسبت به جلدهای پیشین مجموعه دارد.

داستان سیاوش که از زبان خود او بازگو می‌شود، کشمکش جوانی را به تصویر می‌کشد که میان اصول اخلاقی خود و خواسته‌های ناجوانمردانه‌ی پدرش قرار گرفته است و سرانجام غربت و تنهایی را به زیر پا نهادنِ عهد و پیمان خویش ترجیح می‌دهد؛ و عاقبت جان خود را نیز در این راه از دست می‌دهد.

داستان گیرای کتاب، خواننده را با خود همراه می‌سازد و او را در لحظات دشوار تصمیم‌گیری، به همدلی با سیاوش وامی‌دارد.

 

 


 


 


 

25 اردیبهشت، روز بزرگ‌داشتِ فردوسی پاکزاد و والامقام، خجسته و فرخنده باد.


 

 

برگرفته از : پایگاه اینترنتی «باشگاه شاهنامه‌پژوهان ایران»


نوشته‌ی نسیم محلوجی

ویراسته‌ی امیریاشار فیلا

 



 



بد نیست نگاهی به این چند جا هم بندازید :

 









 

 










دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 09:20  
 نظرات    
 
مجید صابر 21:23 دوشنبه 25 اردیبهشت 1391
1
 مجید صابر
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام و فردوسی چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛ ممنون مهندس عزیز
مائده علیشاهی 22:24 دوشنبه 25 اردیبهشت 1391
1
 مائده علیشاهی
بینهایت از شما بخاطر این پست پر محتوا و کامل ممنونم.........
کامبیز فلسفیان 00:35 سه شنبه 26 اردیبهشت 1391
0
 کامبیز فلسفیان
با سلام, نوشتن و خواندن, فکر کردن و بیان کردن به زبان شیرین فارسی که زبان مادری بسیاریست, حس بسیار زیبا و انسانی است. خواستن چشیدن این حس برای همه, حکایتی دیگر است... . متشکرم
علیرضا احمدی 09:54 سه شنبه 26 اردیبهشت 1391
0
 علیرضا احمدی
مرسی
ویراستار پارسی 00:14 پنجشنبه 28 اردیبهشت 1391
1
 ویراستار پارسی
ممنون جناب مهندس فیلا و مهندس صابر عزیز

بسیارند مفاخر و مشاهیر ایرانی ولی باعث تاسف است که در این شبکه تخصصی ، افرادی نام پروفایل خود را به لاتین درج کرده اند و یا عکس پروفایل خود را از مشاهیر کشورهای دیگر و یا هنر پیشه های
هالی وودی و ... انتخاب کرده اند.
ارج می نهیم اندیشه کسانی را که با عکس پروفایل خود، خلیج همیشه فارس را بار دیگر جاودان
کرده اند و یا تصویر مشاهیر ایران و یا جاذبه های توریستی کشور و یا هر عکس مربوط دیگری را به نمایش
گذاشته اند و تقاضا می کنیم از دیگر اعضا که به این مهم توجه بسیار ویژه داشته باشند.

زنده باد ایران
زنده باد ایرانی
امیر یاشار فیلا 03:46 دوشنبه 7 بهمن 1392
1
 امیر یاشار فیلا

یک بازی ایرانی علمی ـ تخیلی با داستانی الهام‌گرفته از شاهنامه
به بازار بازی‌های رایانه‌ای راه می‌یابد


بازی علمی ـ تخیلی «جنون سیاه : تله» با داستانی سراسر ایرانی و برگرفته از اسطوره‌ی کهن ضحاک در شاهنامه‌ی فردوسی، سال آینده به بازار بازی‌های رایانه‌ای کشور راه می‌یابد.

به گزارش خبرنگار مهر، بازی «جنون سیاه : تله» از ساخته‌های بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای است که 70درصد از پله‌های تولید آن پیموده شده و قرار است سال 93 در بازار بازی‌های رایانه‌ای در دست‌رس خریداران باشد. این بازی در قالب سبک سوم شخص تیرانداز و گونه‌ی (ژانر) اکشن وحشت ساخته شده است.

ژانر علمی ـ تخیلی و وحشت از گونه‌های دیگرگونه و پرکشش در جهان بازی‌سازی به شمار می‌رود و به خاطر نیاز به توانِ هنری و فنی بالا، گسترش آن‌ها چندان آسان نیست؛ با این همه، اکنون بازی‌های بسیاری از این گونه در کشور در دست ساخت است.

بازی رایانه‌ای «جنون سیاه : تله» به طراحی هادی جعفری منفرد و با پشتیبانی بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای در شرکت فن‌آوران توسن‌گام در دست تولید است و میانه‌ی سال آینده در شبکه‌ی پخش گذاشته می‌شود.

این بازی داستانی سراسر ایرانی دارد که برگرفته از اسطوره‌ی کهن ضحاک در شاهنامه‌ی فردوسی است. در واقع «جنون سیاه : تله» روایتی نو از مفاهیم نهفته در آن اسطوره‌ی کهن است که در فضایی علمی ـ تخیلی در آینده رخ می‌دهد.

عنصر "داستان" در این بازی بسیار بیش‌تر از اندازه‌ی معمولِ دیگر بازی‌های ساخته‌شده مورد توجه بوده و این روند از گستردگی بازی‌نامه آشکار است.

داستان «جنون سیاه : تله» که در آینده‌ای نامعلوم رخ می‌دهد، حکایت پلیس جوانی است که در یکی از روزهای عادی کاری‌اش، ناگهان با پدیده‌ای شگفت و موجوداتی ناشناخته روبه‌رو می‌شود که حاصل نبوغ دانشمندی شیطان‌صفت‌اند. این داستان از یک سو چشم به آینده‌ای تاریک برای جهان، و از سوی دیگر نگاهی به اسطوره‌های کهن و باستانی دارد.

«جنون سیاه : تله» با دارا بودنِ نزدیک به 10 ساعت گیم‌پلی، تجربه‌ای تازه از بازی‌های ایرانی را در برابر مخاطبانش گذاشته و بازیکنان در این گیم ایرانی با محیط‌هایی متنوع و خیره‌کننده روبه‌رو می‌شوند.



برگرفته از :

خبرگزاری مهر
محمدحسین حیدری 11:23 آدینه 26 اردیبهشت 1393
1
 محمدحسین حیدری
ممنون مهندس جان
امیر یاشار فیلا 02:56 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393
1
 امیر یاشار فیلا

آقای مهندس حیدری،
بابت ابراز لطف‌تان از جناب‌عالی سپاس‌گزارم.
پاینده باشید.
امیر یاشار فیلا 13:45 یکشنبه 3 خرداد 1394
0
 امیر یاشار فیلا

khorramshahr Ferdowsi