صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 به یاد خرمشهر و پایداری 35‌روزه‌ی دلاورانش بخش عمومی

12
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)


 

 

به یاد خرمشهر و پایداری 35‌روزه‌ی دلاورانش

 

چهارم آبان‌ماه (دیروز) سی‌ویکمین سالگرد سقوط خرمشهر در جنگ عراق علیه ایران بود.

پس از حمله‌ی سراسری عراق در سی‌ویکم شهریورماه سال 1359 خورشیدی، عملاً خرمشهر از بعدازظهر همان روز زیر آتش سنگین ارتش عراق قرار گرفت. ارتش متجاوز عراق با ریختنِ آتش سنگین و هجوم قوای رزمی‌اش به خرمشهر و محاصره‌ی آن، طرح‌ریزی کرده بود که هماهنگ با برنامه‌ی اشغال سه‌روزه‌ی استان خوزستان، خرمشهر را به اشغال خود درآورد.

نیروهای ارتش عراق در چهارمین روز از دو محور جاده‌ی شلمچه و جاده‌ی اهواز به دروازه‌های شهر رسیدند و طی چند حمله سعی داشتند به درون شهر نفوذ کنند که هر بار با مقاومت و پایداری دلاورانِ دفاع‌کننده، ناچار به عقب‌نشینی می‌شدند. با گذشت چند روز از آغاز محاصره، مردم شهرهای کوچک درقالب یگان‌های دفاع و واحدهای جنگ‌های نامنظمِ شهید چمران، خود را به درون شهر رساندند. ولی به دلیل مدیریت نامناسب
و پاره‌ای کارشکنی‌ها و نبود حمایت لجستیکی و نبود آتش توپخانه‌ی خودی، سرانجام خرمشهر پس از ۳۵ روز مقاومت، در تاریخ چهارم آبان‌ماه 1359 سقوط کرد و به دست متجاوزان عراقی افتاد. آخرین نیروهای مدافعِ شهر نیز که زنده مانده بودند، سحرگاه همان روز با عبور از رود کارون شهر را تخلیه کردند.

در سی‌ویکمین سالگرد آن رویداد تلخ، یاد رشادت‌ها، فداکاری‌ها و شجاعت‌های همه‌ی آن دلاورانِ ازجان‌گذشته را که مانع از تحقق برنامه‌ی متجاوزان برای اشغالِ سه‌روزه‌ی استان خوزستان شدند، گرامی می‌داریم و به آن‌ها ادای احترام می‌کنیم.

اما این پایان کار نبود: خرمشهر، با پایداری‌ها و ازخودگذشتگی‌هایی از همین سنخ، پس از ۵۷۵ روز در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد 1361 آزاد شد و به آغوش میهن بازگشت. تلفات ایران در جریان این عملیات 6هزار کشته و 24هزار زخمی
بود؛
یاد همه‌ی آن دلاورانِ غیرتمند گرامی، و راه و نگاهشان مستدام باد.

 


تاقچه‌ی یکی از خانه‌های خرمشهر، پس از آزادی شهر؛ آثار اشغال و زخم گلوله‌ها بر سینه‌ی دیوار پیداست (عکس از زنده‌یاد استاد بهمن جلالی)

 

 

از چهارم آبان، خاطره‌ی تلخ دیگری نیز در یاد این خاکِ زخم‌خورده و مردمِ غیورش نقش بسته است: ددمنشانِ ارتش عراق، در یکی از حملاتِ پرشمارشان به مناطق مسکونی و غیرنظامیِ کشورمان، در حدود ساعت ۱۷:۱۰ بعدازظهر چهارم آبان‌ماه سال
1362،
در حالی که دانش‌آموزان نوبت عصر مدرسه‌ی شهید حمداللّه پیروز در شهر بهبهان (در استان خوزستان) در کلاس‌های درس خود بودند، آن را آماج اصابت حمله‌ی موشکی قرار دادند، که بر اثر آن، ۶۹ دانش‌آموز، ۴ آموزگار و یک خدمتگزار کشته و ۱۳۰ دانش‌آموز و ۱۱ آموزگار
زخمی شدند. شدت حمله به اندازه‌ای بود که ساختمان مدرسه کاملاً نابود شد.

موشک‌های به‌کاررفته در این حمله، ساخت شوروی و فرانسه بودند.

 

پنجشنبه 5 آبان 1390 ساعت 12:19  
 نظرات    
 
بهزاد حسین زاده 16:40 پنجشنبه 5 آبان 1390
4
 بهزاد  حسین زاده
د همه‌ی آن دلاورانِ غیرتمند گرامی، و راه و نگاهشان مستدام باد
علی علیزاده 10:54 آدینه 6 آبان 1390
3
 علی علیزاده
با تشکر از شما.
محسن حیدری 14:19 آدینه 6 آبان 1390
5
 محسن حیدری
وقتی اسم خرمشهر رو میشنوم احساس خیلی عجیبی بهم دس میده
احساس غرور,دلتنگی,افسوس و ترس
باید اونجا زندگی کنی تا بفهمی خرمشهرو
یادش بخیر.پل نو,اروند,کارون,نهر عرایض ,خونه های بازمونده از جنگ
مهمترین بندر ایران در 1359 و قبلش چی بسرش اومده؟
در ضمن از دوست هرچه رسد نیکوست,موشک یا انرژی ...
کلاهمونو بگیریم بالاتر...
نازنین بهشتی 12:13 شنبه 7 آبان 1390
5
 نازنین بهشتی
شعر "شهر خورشید" از حسین اسرافیلی
تقدیم به شهدای خرمشهر
و همه ایرانیهای میهن پرست


آمدم ای مأمن ارواح پاک

جان بگیرم در تو ای گلگونه خاک

کوچه هایت آشنای درد بود

خانه ات جولانگه نامرد بود

شانه هایت زخمی شلاقهاست

نخلهایت ، سوگوار بس عزاست

شهر من ، ای بستر دریای خون !

در تو جاری ، معنی میهن کنون

ای صدافتهای عریان را ندیم

در بسیط رویش ایمان مقیم

تل خاک تو ، نشان از خانه هاست

بازوانت ، زخمی بیگانه هاست

ای قساوتهای دشمن را نشان

در هجوم وحشی قابیلیان

قامت سبز تو را خون رنگ زد

چهره ات را، دست دشمن چنگ زد

ماند خالی از تپش گهواره ها

بی سوار و غرقه در خون باره ها

از هجوم زخم چنگیز و تاتار

در کبودای تن تو ، یادگار


خون مردانت اگر بر خاک ریخت

نور ایمان بود و از افلاک ریخت

کودکانت ، گرچه در خون خفته اند

قصه بیداری ما گفته اند

شهر من ، ای شط پر خون آمدم

هان ! مپرس این جاده را چون آمدم !

زخمها در سینه دارم ، ریش ریش

نعش یاران برده ام بر دوش خویش

دیده ام ، تن های بی سر را به خاک

سینه ها دیدم فراوان ، چاک چاک


سنگ و خاک جاده با خون شسته ایم

زیر آوار ، آشنایان جسته ایم

این همه بیداد ، آخر بگذرد

زخم تیر و تیغ و خنجر ، بگذرد

باز ، هر گلدسته ای پرچم شود

شهر من ! ای شهر پر آوای درد

ای نشان پایداری در نبرد !

زیر هر گامی شقایق کاشتیم

تا که این پرچم فرا افراشتیم

قلب تاریخ زمینی شهر من !

غرقه در خون این چنینی شهر من !


امیر یاشار فیلا 13:51 یکشنبه 3 خرداد 1394
0
 امیر یاشار فیلا

khorramshahr Ferdowsi