www.iiiWe.com » چه مبارک رصدی بود و عجب تاب و تبی

 صفحه شخصی امیر یاشار فیلا   
 
نام و نام خانوادگی: امیر یاشار فیلا
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی نقشه برداری
شغل:  ویراستار، روزنامه‌نگار، کارشناس تولید محتوا و رسانه‌گر حوزه‌ی شهر، ساختمان، معماری و مهندسی
تاریخ عضویت:  1389/06/12
 روزنوشت ها    
 

 چه مبارک رصدی بود و عجب تاب و تبی بخش عمومی

15

شبی که با طلوع ماهِ «نیم‌گرفته» از افق شرقی آغاز شود، نمی‌تواند شب بدی باشد؛ به‌ویژه اگر قرار باشد پس از فراغت یافتن از رصد مراحلِ زیبای ماه‌گرفتگی، تماشاگر درخششِ ستاره‌های کهکشانیِ جهان فوتبال در صدوهفتادونهمین نبرد کلاسیکِ بارسلونا و رئال‌مادرید باشیم.

 

 

 

داستان این شب دلکش، از هنگامی آغاز شد که خورشید هنوز آسمان را به ماه نسپرده بود و هوا هنوز روشن بود : ماه‌گرفتگی کلیِ دیشب (19 آذر) از ساعت 15:03:36 با گرفتِ نیم‌سایه‌ای آغاز شد، که به دلیل روشن بودنِ آسمان، این مرحله در ایران مشاهده‌پذیر نبود. در مرحله‌ی بعد، خسوفِ جزئی در ساعت 16:15:43 آغاز شد که این زمان، مقارن بود با طلوع ماه در شمال‌شرقی ایران. از این هنگام به بعد، ماه آرام‌آرام با اندازه‌های گوناگونی از گرفت، در دیگر نقاط ایران
نیز طلوع کرد.

آسمان اصفهان خوشبختانه صاف و بی‌ابر بود، و به‌جز اندکی دود و آلودگی در افق که هم‌زمان با بالا آمدنِ ماه از افق، نخستین دقایق رصد را کمی دشوار می‌کرد، دیگر مراحلِ گرفت کاملاً شفاف و واضح مشاهده شد؛ به این ترتیب که گرفتِ کلی در ساعت 17:36:16 آغاز شد و نزدیک به 52 دقیقه طول کشید، تا این که در ساعت 18:27:24 به پایان رسید. سپس در حالی که گرفت به وضعیت جزئی می‌رسید، ماه اندک‌اندک از سایه‌ی زمین بیرون آمد. این مرحله نیز در ساعت 19:47:58به
پایان رسید و پس از آن، گرفتِ نیم‌سایه‌ای که مشاهده‌ی آن در آغاز آسان‌تر بود، آن‌قدر ادامه یافت که در ساعت 20:59:57 با پایان یافتنِ گرفتِ نیم‌سایه‌ای، خسوف به انتها رسید و ماهِ تمام دوباره در آسمان نمایان شد.

 


 


 


وقتی سرخوش از رصد و تماشای این پدیده‌ی زیبا به خانه برگشتم، خبر نداشتم که این، تازه نیمی از سرخوشیِ بی‌مانندِ دیشب است که در انتظارم است؛ و وقتی از تلویزیون شنیدم که دو تیم بارسلونا و رئال‌مادرید قرار است از 30 دقیقه‌ی بامداد یک‌شنبه، 20 آذر به مصاف هم بروند، دیدم این یک بار را نمی‌توانم به قراری که از چند ماه پیش و در پی رخدادهای ناراحت‌کننده و تهوع‌آور فوتبال کشور، برای تماشا نکردنِ مسابقه‌های فوتبال با خودم گذاشته
بودم، پای‌بند بمانم. با خود گفتم : «فقط همین سه ـ چهار باری را که این دوتا تیم با هم بازی می‌کنند، می‌بینم؛ با فینال جام باشگاه‌های اروپا ... و بازی‌های فرانسه در جام ملت‌های اروپا ... و بازی‌های جام جهانی 2014 و ...»  سرانجام تصمیم گرفتم فقط تماشای مسابقه‌های باشگاهی داخلی را تحریم کنم. چون راستش، هیچ‌جوری نمی‌توانستم به خودم بقبولانم که تیم ملی ایران بازی داشته باشد و من به آن بی‌اعتنا باشم.

از این تصمیم پشیمان نشدم. چون بازی هنوز درست و حسابی شروع نشده بود و عادل فردوسی‌پور (گزارشگر بازی) هنوز بازیکنان را معرفی نکرده بود که روی اشتباه عجیب ویکتور والدز، دروازه‌بان بارسلونا، تیم رئال‌مادرید در ثانیه‌ی بیست‌ویکم بازی یک بر هیچ پیش افتاد! و این نوید یک بازی پرهیجان و تماشایی را می‌داد که این بار به خاطر کم بودنِ امتیاز بارسلونا از رئال در لیگ اسپانیا و حضور سه تن از نامزدهای بهترین بازیکن سال جهان (لیونل مسی، ژاوی
هرناندز و کریستیانو رونالدو) حساسیتش دوچندان بود. همه‌ی این‌ها همراه با گزارشِ بی‌نظیرِ عادل فردوسی‌پور و درکِ بالایی که او از فوتبال دارد، تماشای بازی را جذاب‌تر کرده بود.

برای نمونه، اشاره‌ی فردوسی‌پور به رفتار دلنشین، روحیه‌دهنده و وحدت‌بخشِ کاپیتان بارسلونا، کارلِس پویول، پس از دریافتِ آن گل زودهنگام، و شنیدن این جمله از او که «باید ببینیم پلان B گواردیولا [سرمربی بارسلونا] چه خواهد بود» از نکاتی بودند که با هیچ گزارشگر دیگری نمی‌توان آن‌ها را تجربه
کرد.

از دیگر جذابیت‌های بازی دیشب ـ دست‌کم برای من که هوادار بارسلونا هستم و دلیلش را هم خواهم گفت ـ روحیه‌ی خطرپذیر و درخور ستایشِ سرمربی بارسلونا بود، که با علم به این که باختن یا مساوی کردن در این بازی می‌تواند به بهای از دست دادن قهرمانیِ این فصل باشد، ترجیح داده بود شیوه‌ای تازه را بیازماید و در خط حمله‌ی تیمش به‌جای ترکیب داوید ویا و پدرو، به فابرگاس و آلکسیس سانچز فرصتِ بازی داده بود؛ و حتا پس از دریافتِ آن گل زودهنگام و به هم
ریختن برنامه‌هایش، با تسلط ذهنیِ مثال‌زدنی، بر شیوه‌ای که به درستی‌اش ایمان داشت، پافشاری کرد و نتیجه هم گرفت: در دقیقه‌ی سی‌امِ بازی، لیونل مسی با گریز تماشایی و ماهرانه‌اش از کمند مدافعان حریف، توپ را در موقعیتی مناسب به آلکسیس سانچز سپرد، و او هم با شوتی دقیق، دروازه‌ی کاسیاس (تنها بازیکن رئال که او را عمیقاً دوست دارم و برایش احترام قائل‌ام) را گشود و بارسلونا را به بازی برگرداند. در آن لحظه، داشتم به خودم می‌گفتم: «چه‌قدر خوب است که آدم بتواند مثل آلکسیس سانچز با به‌کارگیریِ مهارت و تسلطش، به اعتمادی که به او
کرده‌اند، پاسخی شایسته بدهد، و این که او با آلکسیس زوربای «زوربای یونانی» همنام است، چه‌قدر بامسماست.»

نیمه‌ی دوم را رئال‌مادرید توفانی و باروحیه آغاز کرد، و چیزی نمانده بود والدز با اشتباهی همانند آنچه در ثانیه‌های نخستِ بازی مرتکب شده بود، کار دست تیمش بدهد؛ نکته‌ای که فردوسی‌پور آن را این‌گونه بیان کرد: «انگار والدز تا بارسلونا رو کاملاً نابود نکنه، نمی‌خواد از این اشتباه‌هاش دست برداره.»

اما این بارسلونا بود که با اصرار به شیوه‌ی اختصاصیِ خودش، موسوم به تیکی‌تاکا، دقایقی بعد توانست با ضربه‌ی تماشاییِ ژاوی هرناندز به گل برتری («یک گل بیلیاردی» به تعبیر فردوسی‌پور) دست یابد؛ گلی که پس از چندین بار برخورد به چند بازیکن و تیر ایستاده‌ی دروازه، وارد دروازه‌ی کاسیاسِ دوست‌داشتنی شد و بارسلونا را در ورزشگاه خانگیِ رئال‌مادرید، از رقیب دیرینه‌اش پیش انداخت.

از آن پس، بازی رئال در سه چیز خلاصه شد: تلاش‌های مذبوحانه و از سر یأس برای کشاندن بازی به برابری، خشونتِ بیش‌از اندازه، و خودخواهی‌های بازیکنانِ برجسته‌اش. بنابراین، شگفت‌آور نبود که بارسلونا یک بار دیگر با گریز لیونل مسیِ فروتن و دوست‌داشتنی، با سانتر دقیق دنی آلوز و با ضربه‌ی سر فابرگاس به گل دست پیدا کرد؛ گلی که رشته‌ی امید رئالی‌ها را پاره کرد و آن‌ها را به زانو درآورد. این را در نمای بسته‌ای که کارگردان بازی از چهره‌ی
آلونسو، بازیکن خط میانی رئال ارائه داد، به‌وضوح می‌شد دید.

از نکات مهم و جالبِ نیمه‌ی دوم بازی، درخشش کم‌مانندِ آندرس اینی‌یستا (ملقب به «دُن آندرس»، چیزی مثل «ناصر خان» خودمان) و بازیِ مینیاتوری و چشم‌نواز او بود؛ بازیکن متواضع و ماهری که کودکیِ بسیار سخت و مشقت‌باری داشته و به گفته‌ی فردوسی‌پور، هواداران به‌خاطر رنگ روشن پوستش، او را «شوالیه‌ی رنگ‌پریده» می‌خوانند.

همین فروتنیِ فراگیر بازیکنان بارسلونا که حمیدرضا صدر (کارشناس هنر، رسانه و فوتبال) آن را «رفتار زمینی در عین برخورداری از مهارت‌های فرازمینی» می‌خواند، یکی از مهم‌ترین دلایل هواداری من از بارسلوناست؛ ویژگی‌ای که نه‌تنها نزد بازیکنان و کادر فنی رئال‌مادرید نایاب است، بلکه حتا به تکبر و غرور بیش‌از اندازه تبدیل شده است: ژوزه مورینیو از فرط خودشیفتگی، نام فرزندش را همچون خودش «ژوزه» گذاشته؛ رونالدو همواره و با هر رفتار و نگاهی
تلاش دارد بگوید «من تافته‌ای جدابافته هستم»‌؛ و خدیرا گویا فراموش کرده که اگر بخت یاری‌اش نمی‌کرد و فرآیند مهاجرت او را به اروپا نمی‌رساند، حالا باید در صحراهای مراکش شتر می‌چراند.

مطمئنم امسال هم داوران از میان مسی، رونالدو و هرناندز، یک بارسلونایی را به‌عنوان بهترین بازیکن سال فوتبال جهان برخواهند گزید. برای این اطمینانم دلیل هم دارم: روحیه‌ی دیگرخواه و متواضع حاکم بر بارسلونا آن‌قدر پررنگ است که به پاس مبارزه‌ی پیروزمندانه‌ی هم‌گروهشان، اریک آبیدالِ رنگین‌پوست با سرطان و بازگشتش به زمین فوتبال، جام قهرمانی فصل گذشته‌ی باشگاه‌های اروپا را پیش از همه (حتا کاپیتانشان) به او دادند تا بالای سر ببرد.

همین‌هاست که همانندی و شباهتِ فوتبال با زندگی را برایم آشکارتر می‌کند: با اعتماد به خودت و یارانت، و ادامه دادنِ مصممانه‌ی شیوه‌ای که به آن ایمان داری، پیروزی از آن توست. اما اگر غرور و تکبر و خودبزرگ‌بینی وجودت را گرفت و برنامه‌های گروهی و تاکتیک‌ها را فراموش کردی، حتا در نبردی که برگ برنده‌های پرشماری داری، بازنده خواهی بود.

آری؛ فوتبال مقیاس کوچکی از زندگی‌ست. درست همانند ماه‌گرفتگی که مدل فشرده و یک‌شبه‌ای از همه‌ی آن رخدادهایی‌ست که در طول نزدیک به سی شب برای ماه روی می‌دهد و هلال‌های گوناگونِ آن را برای ما رویت‌پذیر می‌کند.

و سرانجام در پایانِ شبی ‌چنین زیبا، پرتب‌وتاب و دلکش، تنها می‌توانم پروردگار را سپاس بگویم که توانستم شبی را با تمرکز بر دو مدلِ کوچک‌مقیاس از زندگی و طبیعت، بدون شنیدن خبرهای ناخوشایند و بدون واژه‌هایی مثل «سهمگین»، «سرقت»، «وحشتناک»، «مجروح»، «انتحاری»، «سرقت»، «قتل» و... بگذرانم؛ درست مانند کسی که نیمه‌شبان دیوان خواجه‌ی شیراز را باز می‌کند و می‌خواند :

«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی».

 

 

20/آذر/1390

امیریاشار فیلا

محله‌ی جلفای اصفهان

 

 









پنجشنبه 24 آذر 1390 ساعت 11:01  
 نظرات    
 
محمد مهدی مدرس نیا 16:22 آدینه 25 آذر 1390
4
 محمد مهدی مدرس نیا
جناب مهندس فیلا از تلفیق زیبای این دو حادثه مهم اون روز و قلم زیبایتان عمیقا لذت بردم .ما را از سایر نوشته های اینچنینی خود بهره مند کنید.
تشکر فراوان
امیر یاشار فیلا 02:19 شنبه 26 آذر 1390
2
 امیر یاشار فیلا

جناب آقای مهندس مدرس‌نیا،
این که شما همکار ارجمند، از وقت و حوصله‌ای که صرف خواندن این نوشته کرده‌اید، رضایت دارید و آن را پسندیده‌اید، ارزشمندترین پاداش برای من است.
به روی چشم؛ لطف و محبت دوستان آن‌قدر دلگرم‌کننده و انگیزه‌بخش است که من خود را موظف می‌دانم این تشویق‌ها و درخواست‌های بزرگوارانه را به‌گونه‌ای درخور و شایان، و با حضور و مشارکتی غنی‌تر پاسخ بگویم.
امین کرمی 08:37 شنبه 26 آذر 1390
3
 امین کرمی
بسیار زیبا و دلنشین،مهندس جان عکس ها ازخودتون بود؟(البته عکس های بازی را نمیگم!;) ) به هر صورت بسیار زیبا هستند.
م افتخاری 09:10 شنبه 26 آذر 1390
3
 م افتخاری
مقارنه خوبی بود
سپاس
امیر یاشار فیلا 18:17 شنبه 26 آذر 1390
2
 امیر یاشار فیلا

آقای مهندس کرمی ارجمند، از لطف شما هم سپاسگزارم؛ و از این که این نوشته به دلتان نشسته، شادمانم.
نه دوست گرامی؛عکس‌هایی را که در این روزنوشت می‌بینید، متأسفانه من نگرفته‌ام و اصولاً مربوط به ماه‌گرفتگیِ نوزدهم آذر هم نیستند. این عکس‌ها تنها کارکردی نمادین و تزیینی در این روزنوشت دارند.
بار دیگر از شما به‌خاطر توجه و نیک‌نظری‌تان تشکر می‌کنم.
نازنین بهشتی 13:26 یکشنبه 27 آذر 1390
3
 نازنین بهشتی
فوق العاده قشنگ و دلنشین بود
خیلی خیلی ازتون ممنونم جناب مهندس فیلا
شما تنها عضوی سایت هستین که بعضی از مطالب ارسالیتون رو خودتون مینویسین و تولید میکنین
و چقدرم زیبا و خوندنی و جذاب مینویسین
ما (بقیه اعضا) فقط کامنتهامونو خودمون مینویسیم
اما روزنوشتها و مقاله هایی که میفرستیم، مال کسای دیگه هستن
بازم ازتون تشکر میکنم
سایه ذاکری 18:47 یکشنبه 27 آذر 1390
3
 سایه ذاکری
به به....
مهندس فیلا حق کاملا با نازنین جانه،تازه بعضی ها مثل من که تنبل هستم گاهی نمیتونم یه کامنت هم بنویسم و خودمو به یه کامنت همسو با نظرم میچسبونم.مثل الان
:-))
بهزاد اکابری 00:49 دوشنبه 28 آذر 1390
1
 بهزاد اکابری
مهندس جان جداً قلم قوی و پر احساسی داری. از این بابت و بخاطر ذهن خلاقانه ای که دارید و هماهنگی که بین دو عنصر که سنخیتی هم با هم ندارند ایجاد کردید، بهتون تبریک میگم و آرزو میکنم این توانمندی شما روز بروز پربارتر بشه. پیروز باشید.
کورش نیکزاد 20:00 سه شنبه 29 آذر 1390
1
 کورش نیکزاد
بابا تو دیگه کی هستی؟؟
دمت گرم
اون روز که نظام مهندسی دیدمت اگه میدونستم طرفدار بارسلونی محکم ماچت میکردم
D:
راستی واسه این که دوباره سوتی ندم این یکی رو تا ته با دقت خوندم
حقا که نویسنده ای بابا
خیلی باحال نوشتی
اتفاقا منم وقتی فردوسی پور گفت تا نابود نکنه دست بردار نیست از خنده روده بر شده بودم
بعدم دقت کردی؟ هر وقت فردوسی پور میگفت مثلا چه دریبل خوبی یا چه چرخش خوبی، تازه دو سه دقیقه بعدش کارگردانه حرکت آهستشو میذاشت
لامصب مخیه تو فوتبال
بقول شما درک بالایی از فوتبال داره
خلاصه که مرسی
بازم از این کارا بکن مهندس جان
:)
صاحبه جلالی 23:59 سه شنبه 29 آذر 1390
1
 صاحبه جلالی
امان از دست این بارسایی ها که همه جا هستن :)))) آقای فیلا به قلمتون غبطه خوردم !!
فرشید صفایی 06:06 چهارشنبه 30 آذر 1390
0
 فرشید صفایی
جناب مهندس فیلا اصولا بارسا تیمی مردمی و دوست داشتنی ست .قلم زیبای شما ستودنی و قابل تحسین است دست مریض مباد.
محسن امینی تهرانی 09:04 چهارشنبه 30 آذر 1390
0
 محسن امینی تهرانی
تبریک به شما بابت متن بسیار زیبا و جذاب و برد بارسلونا به همه مهندسین طرفدار هر دو تیم
امیر یاشار فیلا 15:02 پنجشنبه 1 دی 1390
2
 امیر یاشار فیلا

دوستان ارجمند و نازنینم،
لطف و محبتِ انگیزه‌بخشِ شما را قدر می‌دانم و ارج می‌نهم.
از اینکه این نوشتار خودمانی مورد توجه و پسند شما گرامیان قرار گرفته، بسیار شادمانم.
پاینده باشید.
سایه ذاکری 02:47 پنجشنبه 29 دی 1390
0
 سایه ذاکری
سلام جناب فیلا
برد تیم محبوبتون رو حسابی به شما و بقیه مهندسای بارسایی عزیز تبریک میگم.
ویوا بارسا
;-)
سروش احمدی 04:26 پنجشنبه 29 دی 1390
0
 سروش احمدی
بینهایت زیبا بود!
امیر یاشار فیلا 13:01 پنجشنبه 29 دی 1390
1
 امیر یاشار فیلا

سپاسگزارم سرکارخانم مهندس ذاکری.
برد دلچسبی بود؛ چون مانند بازی 20 آذر، گل نخست را بارسا خورد و نیمه‌ی اول هم با همین نتیجه به پایان رسید.
اما باز هم پافشاریِ خستگی‌ناپذیر کادر فنی و بازیکنانِ بارسا نتیجه داد و ورق برگشت.
نکته‌ی بارز و دلپذیر بازی دیشب هم متانت و عصبی نشدنِ بهترین بازیکن جهان، لیونل مسی، در برابر بداخلاقی‌ها و خشونتِ بیش‌از اندازه و ناجوانمردانه‌ی تعدادی از بازیکنان رئال‌مادرید بود؛ که ارزش‌های او را از مرز توانمندی‌های بی‌مانند فنی‌اش بسیار فراتر برد.
بارسلونا و مربی ارزش‌مدار و بازیکن‌های فروتن‌اش، به‌راستی دوست‌داشتنی و نمونه‌اند.


آقای مهندس احمدی، ابراز لطف شما را هم ارج می‌نهم.
سروش احمدی 15:25 پنجشنبه 29 دی 1390
0
 سروش احمدی
قربان تو امیر عزیز
امیر یاشار فیلا 02:59 پنجشنبه 22 خرداد 1393
0
 امیر یاشار فیلا

فراخـــــــوان / پیشــــنهــاد

دوستان و همکاران ارجمندم،
تصویر هم‌پوشانی نگاره‌ی پلنگ ایرانی و نقشه‌ی ایران عزیزمان، که از چند روز پیش اینجانب به‌عنوان تصویر صفحه‌ی شخصی‌ام در iiiwe برگزیده‌ام، در این نشانی در دست‌رس است :

پلنگ ایرانی ، نماد باشکوه تیم ملی فوتبال ایران در جام‌جهانی 2014 برزیل

پیشنهاد می‌کنم شما نیز، هم در این سایت و هم به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی جهان‌گیر، همین امروز تصویر پروفایل‌های خود را به این نمای باشکوه از ایران و پلنگ ایرانی تغییر دهید؛ و دست‌کم تا پایان جام‌جهانی فوتبال برزیل آن را در معرض دید جهانیان بگذارید.

دیگر کاربرانِ شبکه‌های اجتماعی هنگامی که ببینند شمار شایان‌توجهی از ایرانیان نگاره‌ای واحد را در پروفایل‌هایشان گذاشته‌اند، کنجکاو و پی‌جوی داستانِ پلنگ ایرانی و زیستگاهش خواهند شد.