ساعت ۱۴:۴۰ دیروز مردی روی یکی از تختهای بیمارستان مهر تهران جان به جانآفرین تسلیم کرد که سالهای طولانی عمر خود را وقف زبان پارسی کرده بود و از این رهگذر در زندهتر و بالندهتر شدن آن تأثیری فراموشنشدنی داشت؛ هرچند امروز مستقیم یا غیرمستقیم بسیاری از محل تلاشها و پژوهشهای او در تکلم و نگارش بهره میبرند، شاید باشند کسانی که حتا یک بار هم نام بلندآوازهی ابوالحسن نجفی را نشنیده باشند. دانشیمردی که بعدازظهر دومین روز بهمن سال ۹۴ در هشتادوششسالگی چشم از این سرای سپنجی فروبست و رفت؛ اما دسترنجش همچنان در قالب کتابهای پرشماری که به یادگار گذاشته، جاودانه است.
در تاریخ فرهنگ و هنر ایران بزرگانی هستند که حجم آثار و تألیفاتشان بیش از عمر مفیدی است که برای یک اندیشمند میتوان پنداشت و بیشک ابوالحسن نجفی یکی از آنان است. نگاهی به کارنامهی پژوهشها و تألیفها و ترجمههای استاد ابوالحسن نجفی بیشک این مسئله را آشکار میکند. یکی از بزرگترین مترجمان زبان پارسی که برخی از ترجمههای او مانند ترجمهی رمان بزرگ «خانوادهی تیبو» را میتوان حتا فراتر از یک رمان و به عنوان الگویی شایان برای پارسینویسیِ درست و اصولی مطالعه کرد؛ بنیادگذار ویراستاریِ فنی در ایران که همهی شیوهها و فنونی که اکنون به عنوان «روش» در این حوزه گردآوری شدهاند، ارمغانِ تلاشهای او در انتشارات فرانکلین است.
افزون بر همهی اینها، میتوان به ابداعات بیمانند او در عروض فارسی اشاره کرد که انقلابی در این زمینه به شمار میرود و سرچشمهی بسیاری از رخدادهای فرهنگی و پژوهشهای بسیار شد و حتا ستایش مدعیان سنتی آن زمان، همچون زندهیاد پرویز ناتل خانلری را هم در پی داشت. همچنین، او یکی از دقیقترین دایرهها برای طبقهبندی وزن شعر فارسی را تدوین کرده، که به «دایرهی نجفی» معروف است.
ضیا موحد یک بار بخشی از اقدامات و پژوهشهای نجفی را چنین برشمرده بود:
«اهمیّت و مقام انسان فرهنگی را باید در سهمی دانست که در پیشرفت فرهنگ مملکت خود داشته است؛ از خلاقیّت گرفته تا تعلیم و تبادلهای فرهنگی و تشویق جوانان و راهنماییهای سازنده و میراثی که از خود به جا نهاده است. در مورد آقای نجفی به پارهای از آنها کوتاه اشاره میکنم:
۱. «فرهنگ فارسی عامیانه»ی آقای نجفی که طی افزون بر بیست سال کار مداوم فراهم آوردهاند، بااسلوبترین و روشمندترین فرهنگی است که تاکنون در زبان فارسی در این موضوع داشتهایم؛
۲. ترجمههایی که به قول زندهیاد محمد قاضی، گل سرسبد ترجمهها از فرانسه به فارسی است؛
۳. نخستین پایهگذار ویرایش علمی و فنی در ایران. ویرایشگری در انتشارات فرانکلین، دنبالهی کار آقای نجفی در انتشارات نیل بود، نه پایهگذاری آن؛
۴. پرورشدهندهی نویسندگان فراوانی که بهرام صادقی و تقی مدرسی و هوشنگ گلشیری تنها پُرآوازهترینِ آنها هستند؛
۵. معرف صادق و امینِ بسیاری از بهترین چهرههای داستاننویسی فرانسه در ایران؛
۶. تألیف کتاب «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن» که تاکنون بیش از ده چاپ از آن منتشر شده است؛
۷. تألیف کتاب «غلط ننویسیم» که حساب چاپهای آن از دست من در رفته، اما میدانم آقای نجفی برای ویرایش دوم آن مطالب فراوانی فراهم آوردهاند، که حجم کتاب را سهبرابر میکند و به گفتهی ایشان، کتابی میشود کاملاً متفاوت؛ با تغییرهایی در مواضع پیشینِ آقای نجفی؛
۸. و از همه مهمتر، کشفها و ابداعهای اوست در عروض فارسی. آقای نجفی عروض فارسی را بر پایهی علمیِ تازهای بنیاد نهاد و انقلابی در عروض فارسی پدید آورد که موضوع پژوهشهای بدیع فراوان شد. متن این پژوهشها را میتوانید در مجموعهمقالههای آخرین سمینار عروض پیدا کنید.»
استاد ابوالحسن نجفی به سال ۱۳۰۶ خورشیدی در شهر نجف عراق دیده به جهان گشود. او تنها عضو خانوادهی نجفی بود که در شهر نجف زاده شده بود؛ چرا که پدرش برای تحصیل علوم دینی به عراق رفته بود و در حوزهی نجف تحصیل میکرد. ابوالحسن نجفی کمی بعد با خانواده به ایران آمد و پس از اخذ دیپلم ادبیات در اصفهان، برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران در رشتهی زبان فرانسه سرگرم دانشجویی شد. در دوران دانشگاه، از استادانی همچون پرویز ناتل خانلری تأثیر پذیرفت. او به دلایلی دو سال ترک تحصیل کرد و در سال ۱۳۳۲ با ارائهی رسالهای به زبان فرانسه دربارهی صادق هدایت، فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۳۸ برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و تحصیلات خود را تا مقطع فوقلیسانس در رشتهی زبانشناسی در دانشگاه سوربن پاریس پی گرفت. در دوران تحصیل، از کلاسهای «آندره مارتینه» بهره برد و قرار بود رسالهی دکتریِ خود را نیز دربارهی «ساختهای حروف اضافه در زبان فرانسه» زیر نظر او بنویسد؛ اما به دلایلی در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشت؛ البته با این هدف که به فرانسه بازگردد و کار رساله را پی بگیرد.
در بازگشت به ایران، او به حلقهی ادبی «جُنگ اصفهان» پیوست و از شمارهی سوم مجلهی «جنگ اصفهان» با آن همکاری کرد؛ مجلهای که بعدها از دل آن، نامهای بزرگی چون بهرام صادقی، محمد حقوقی و هوشنگ گلشیری در آسمان ادبیات ایران درخشیدند.
استاد نجفی همچنین تا سال ۱۳۴۹ در گروه ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان سرگرم تدریس بود. در مهرماه سال ۱۳۴۹ به تهران رفت و کار در مؤسسهی فرانکلین را آغاز کرد. در همان زمانها، به عنوان استاد مدعو در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران نیز تدریس میکرد. از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷، در کار سرپرستی، تنظیم و ویرایش متون برای دانشگاه آزاد ایران شرکت داشت و در همان زمان کتاب «مبانی زبانشناسی» را تألیف کرد. ابوالحسن نجفی در سال ۱۳۶۹ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب پارسی درآمد و در سال ۱۳۸۳ مدیر گروه ادبیات تطبیقی شد.
انتشار ششماه یکبارِ مجلهی «ادبیات تطبیقی» با مقالهها، گزارشها و نقدهایی در این حوزه، از فعالیتهای این بخش است که زیر نظر استاد ابوالحسن نجفی و با نظارت او انجام میگرفتند. پیش از وی، دکتر جواد حدیدی مدیریت بخش ادبیات تطبیقی را بر عهده داشت، و استاد نجفی در این بخش با او همکاری میکرد.
آثار تألیفی او، «مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «وظیفهی ادبیات»، «غلط ننویسیم (فرهنگ دشواریهای زبان فارسی)» و «فرهنگ فارسی عامیانه» است. نجفی همچنین ترجمههای متعددی دارد که اینها شماری از آنها هستند: شازده کوچولو (آنتوان دوسنتاگزوپری)، «شیطان و خدا» (ژان پل سارتر)، گوشهنشینان آلتونا (ژان پل سارتر)، ضدخاطرات (آندره مالرو)، خانواده تیبو (روژه مارتن دوگار)، بیستویک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه، بچههای کوچک قرن (کریستیان روشفور)، شنبه و یکشنبه در کنار دریا (روبر مرل)، کالیگولا (آلبر کامو)، ادبیات چیست؟ (ژان پل سارتر)، استادکاران (آرتور آدامُف)، همانگونه که بودهایم (آرتور آدامُف)، پرندگان میروند در پرو میمیرند (رومن گاری)، ژان پل سارتر (هِنری پیر)، دربارهی نمایش (ژان پل سارتر)، نژاد و تاریخ (کلود لوی استروس)، نویسندگان معاصر فرانسه (برگزیدهی داستانهای کوتاه)، وعدهگاه شیر بلفور (ژیل پرو)، عیش و نیستی (تیری مونیه) و گمگشته (ژیل پرو).
یادش گرامی ...
برگرفته از :
www.tabnak.ir ویرایش و آمادهسازی:
امیریاشار فیلا